loading...
وبسایت رسمی باستان شناسی
سمیه درک زاده بازدید : 290 چهارشنبه 19 بهمن 1390 نظرات (6)

 

 

به کوروش به آرش به جمشیدقسم

 

به نقش ونگارتخت جمشیدقسم

 

که ایران،قلب وخون من است

 

گرفته زجان ازوجودمن است

 

بخوانیم این جمله درگوش باد

 

چوایران نباشد تن من مباد

 

  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 

باسلام به همه دوستانی که ازاین وبلاگ دیدن میکنن.

  

امیدوارم مطالب این وبلاگ برای شما مفیدواقع بشه ونهایت استفاده

 

 راازاین مطالب ببرید

 

 وضمنابرای بهترشدن وبلاگ به نظرات شمادوستان احترام

 

 میذارم.پس نظریادتون نره

 

 

 

 

باتشکر

سمیه درک زاده بازدید : 269 جمعه 10 مهر 1394 نظرات (2)

قلعه تاریخی بمپور

بمپور در 22 کیلومتری غرب ایرانشهر قرار گرفته و رودخانه با اهمیت بمپور که ازکوه‌های شمال‌شرقی ایرانشهر سرچشمه می‌گیرد، از جنوب بمپور به طرف غرب جریان می‌یابد و در انتها به هامون جازموریان می‌ریزد و ناحیه‌ی جلگه‌ای‌ست که 510 متر ازسطح دریا ارتفاع دارد و ارتفاعاتی در حدود 1700 متر زمــــین‌های جنوبی آن را پوشانده است. آب و هوای آن به طور کلی گرم و نسبتا مرطوب است و بازدید از این مکان بهتر است، در فصل پاییز و زمستان صورت بگیرد زیرا از اردیبهشت ماه هوای این منطقه به شدت گرم میباشد.

قلعه بمپور، در 24 کیلومتری غرب ایرانشهر ،در بخش بمپور و در یک کیلومتری شمال شهر بمپور قرار دارد و بر روی یک تپه مصنوعی بلند با ارتفاع 80 متر و با مصالحی از خشت و گل ساخت شده‌است و معروفترین قلعه بلوچستان است که زمانی بسیار طولانی مرکز حکومت کرمان و بلوچستان بوده‌است.

سمیه درک زاده بازدید : 192 جمعه 10 مهر 1394 نظرات (0)
قلعه بُن پور ؛ کُهن دژ بلوچستان


کُهن دژ بلوچستان سال هاست سر در گریبان دارد و روی از نخلستان های پایین دست برگردانده وهر بیگاه که


 خورشید با ترحمی آشنا سرخابی ترین بوسه اش را بر لب های ترک خورده و تفتیده زمین میزند ؛ آه از نهاد این


 کُهن دژ راست قامت بلند می شود ، مرثیه ای به قدمت اصالت مردمان بلوچ و به غم انگیزی بغض باد که گاه و


 بیگاه چنگ بر پیکر بی جان قلعه میزند . گویی درجستجوی راز سر به مُهریست که در دل این پیرِخفته مدفون


 شده است و این تصویر آشنای کودکان پابرهنه ایست که قلعه بُمپور ، در غیاب مزارع سرسبز و نهرهای خروشانِ


 سال های نه چندان دور تنها مأمن شان شده است.دخترکانی که دوچ لباس هاشان در بازی لِی لِی به رقص در


 می آید و شوری در دل قلعه کهنسال می اندازد و پسرکان چالاکی که گرُمب گرُمب جَست و خیزشان تداعی


 حماسه های سالهایی ست که برج و باروهای سر به فلک کشیده قلعه ، سایه گستر گندم زارهای اطراف و مانع


 بلند پروازی تیر زبردست ترین کمانداران دژخیمان مکران زمین بود . کودکان بی خبر از اسرار این پیردژ خفته و


 خموش و سرخوش از نوازش نسیم تب دارِ عصرگاهی در سراشیب دامن پر مِهر قلعه ، خنده هایشان را به دست


 باد می سپارند . شب دامن پر ستاره اش را چون دوچ پلیوار بر فراز قلعه می گستراند ، گوات مستانه خود را بر


 روی تپه ماهورهای طلایی می ساید و خرامان خرامان لابه لای نخل هایی که چون سربازان فدایی شاه دژ کویر


 دوچاپی می رقصند ، گم می شود . قلعه بن پور این کهن دژ باستانی بلوچستان به راستی چیزی جز تلی از


 خاک نخواهد بود اگر با دیدنش درنگ نکنیم و نیندیشیم ، ویرانه ای بیش نخواهد بود اگر نتوانیم با این میراث


 نیاکانمان ارتباط تاریخی و معنوی برقرار کنیم و پرده از اسرارش بر داریم . 


ابوبکر نرماشیری. تیر 1394

سمیه درک زاده بازدید : 415 یکشنبه 22 اردیبهشت 1392 نظرات (1)

فرهنگ سامره (مرحله دوم ) هزاره ششم ق.م)

در پی دوره حسونا استقرارهایی دائمی برای نخستین بار در سرتاسر بین النهرین بوجود آمد به مراحل آغازین این تحولات فرهنگ سامره نام نهاده اند چرا سفال منقوش و جالب این دوره اولین بار در یکی از قبرستان های پیش از تاریخ شهر سامره کشف شد. سفال سامره هم از نظر تزئین هم از لحاظ شکل بسیار استادانه ساخته شده است. تزئین این سفالینه ها شامل نقوش هندسی، گیاهی و انسانی است. فرهنگ سامره ظاهرا متکی بر کشاورزی آبی بوده است. با توجه به شواهد موجود دراین دوره کانالهایی برای آبیاری مزارع ایجاد شده بود. سامره ای ها اولین گروههای اجتماعی بودند که آگاهانه تکنیک های آبیاری را به کار گرفتند؛ زیرا در غیر این صورت شرایط آب و هوایی منطقه اجازه سکونت موثر را به آنها نمی داد. آنها همچنین رکن اصلی انتشار کشاورزی آبی در زمین های صحرایی جنوب بودند.

در این دوره همچنین اهلی کردن کامل حیوانات (گاو، گوسفند، بز، خوک و سگ) دیده می‌شود. از این دوره دهکده های حفاری شده اند که دارای دیوار و خندق تدافعی بوده اند و همچنین برای اولین بار در معماری از خشت استفاده می شود؛ البته خشت ها در این دوره به اشکالی چون استوانه ساخته می شدند. نقشه خانه ها در این دوره (محوطه های صوان و چغامامی ) کاملاً راستگوشه اند اما اتاق ها به گونه تعجب آور کوچک بودند. استفاده از جزرها در نمای بیرونی دیوارها، گوشه‌ها و محل اتصال دیوارها ، که بعدها به صورت یکی از ویژگی های اصلی معماری مذهبی در سرتاسر بین النهرین در می آید، برای نخستین بار در این دوره آغاز شد. این گونه جزرها نخست جنبه کاربردی داشتند، اما بتدریج در ساحتمان معابد شکل تزئینی به خود گرفتند.

شناخت مالکیت خصوصی از طریق حضور مهرهای مسطح در محوطه های حسونایی و سامری میسر شده است. یکی از ویژگی های غیر متعارف در محوطه های سامری، گوناگونی فوق العاده در تندیس های گلی انسان است

سمیه درک زاده بازدید : 385 جمعه 20 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

تپه حسونا در 35 کیلومتری جنوب موصل قرار دارد و در طی سالهای 41-1943 به سرپرستی ستون لوید و فواد صفر حفاری شد در قدیمترین لایه (Ia) ، بقایای سه لایه استقرار اردوگاهی همراه با سفال خشن و بیشتر به شکل ظروف انباری به دست آمد که نشان دهنده یک اجتماع کشاورز اولیه عصر نوسنگی است، اجتماعی که به احتمال در آلاچیق یا چادر می زیسته اند زیرا هیچ اثری از معماری در آن لایه ها مشاهده نشده است. اما بر بالای این استقرار بدوی، شش لایه ساختمانی قرار داشت که بناهای هر لایه بهتر و بزرگتر از بناهای پیشین (Ib-VI) ساخته شده بود. در این زمان غلات در کندوهای بزرگ گلی انبار می کردند که تا دهانه در زیر زمین قرار داشت. پاره ای از اشیاء مورد استفاده عبارت بودند از : هاون های سنگی، تیغه های داس از سنگ چخماق، کج بیل های سنگی، سردوک های گلی و تندیس ها ی زمخت. در زیر خانه ها خمره های بزرگ محتوی اسکلت کودکان و هدایا کشف شده است. افراد بالغ یا در گوشه ای از اتاق بر روی هم دفن می شدند یا آنها را بدون تشریفات ، درون خمره های گلی می انداختنا یا در قبور سنگی و بدون هدایای تدفینی معمول، به خاک می سپردند.

سمیه درک زاده بازدید : 199 یکشنبه 15 اردیبهشت 1392 نظرات (0)
مجتبی صفری و نرجس حیدری
DSC02145.jpg

دشت فریم یکی از قسمت های مهم دودانگه ساری به شمار می رود که از این شهر در منابع تاریخی کهن به نام پَریم یا جبال قارن یاد شده است. در عصر اسپهبدان وقایع و رویدادها و فراز و فرود‌های فراوانی به خود دیده است. ابن اسفندیار تبرستان را به ارتفاعات البرز و نواحی جنوبی دریای مازندران محدود دانسته است. وی در بیان نامه تنسر به طور جزیی تر از رویان، رستمدار، مازندران، فرشوادگر، پیروزکوه، قصران و دنباوند نیز نام برده است. این محدوده شامل آمل، ساری ناتل، چالوس و کلار، کجور و فریم و تمیشه می شود (ابن اسفندیار، 1366: 74). مورخان و جغرافیانویسان قرون اولیه اسلامی و مورخان طبری رشته کوههای شرقی البرز را پایگاه و مقر دو خاندان قارن و باوند بر شمرده اند. و بدین سبب آنان را گرشاه و ملوک الجبال خوانده اند. همچنین از فریم یا پریم به عنوان دژ یا شهری در کوه قارن یاد کرده اند که گویا مرکز فرماندهی این دو خاندان بوده است.

سمیه درک زاده بازدید : 271 پنجشنبه 12 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

مادام ژان دیولافوا همسر مارسل اوگوست دیولافوا (۱۸۴۳ـ ۱۹۲۰)، مهندس راه و ساختمان و باستان شناس فرانسوی بود ، برای تهیه مقدمات کاوشهای باستانشناسی در شوش به سال 1883 م . / 1301 هـ . ق . ، وارد ایران شد .

او و همسرش از سوی دولت فرانسه برای انجام کاوش های باستان‌شناسی سه بار به ایران سفر کردند .

سمیه درک زاده بازدید : 441 یکشنبه 08 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 تندیسک‌های ونوس در پیشاتاریخ

از دوران پارینه‌سنگی(عصر حجر قدیم) در مکان‌های مختلف جهان، زن‌-تندیسک‌هایی سنگی یا استخوانی به‌دست آمده، که باستان‌شناسان آنها را به‌اسم ونوس خوانده‌اند. ونوس رومی، همذات آفرودیته‌ی یونانی، خدایبانوی عشق و در اصل، نماد حاصلخیزی و باروری طبیعت بود؛ او خدایبانوی حامی صیفی‌ها، خدایبانوی ملوانان و خدایبانوی ساحران بود. در روم باستان، سنگ سیاهی (هوسترولیتوس) پیدا کرده بودند که روی آن تصویر دهانی نقش شده بود، و گمان داشتند که این سنگ از آسمان بر زمین افتاده و مظهر مادر/خدایبانوی تمامی خدایان و آدمیان است، و آن را ونوس سیاه، ونوس مِلِنیس یا ونوس شبانه می‌خواندند. این‌همه موجب شد که زن ـ تندیسک‌های پیشاتاریخ را ونوس بخوانند.

venus.jpg

سمیه درک زاده بازدید : 355 سه شنبه 29 اسفند 1391 نظرات (0)

 

 

نوروز، از جشن‌های باستانی ایرانیان است. در زمانهای کهن،

 جشن نوروز در نخستین روز فروردین (معمولاً مطابق با ??

 مارس) آغاز می‏شد، ولی مشخص نیست که چند روز طول

 می‏کشیده‏است. در بعضی از دربارهای سلطنتی جشن‏ یک

 ماه ادامه داشته ‌است. مطابق برخی از اسناد، جشن

 عمومی نوروز تا پنجمین روز فروردین برپا می‏شد، و جشن

 خاص نوروز تا آخر ماه ادامه داشت. شاید بتوان گفت، در طی

 پنج روز اول فروردین جشن نوروز جنبه ملی و عمومی داشت،

 در حالیکه طی باقیمانده ماه، هنگامی‏که پادشاهان مردم

 عادی را به دربار شاهنشاهی می‏پذیرفتند جنبه خصوصی و

 سلطنتی داشت.

 


 تاریخچه
 

جشن نوروز از آیین‌های باستانی و ملی ایرانیان می‌باشد.

 جزئیات چگونگی این جشن تا پیش از دوره هخامنشیان بر ما

 پوشیده‌است. در اوستا نیز هیچ اشاره‌ای به این جشن

 نشده‌است. همچنین از دید مذهب و باورهای دینی ایرانیان

 باستان در ارتباط با این جشن اطلاعاتی در دست نیست.

 اگرچه مطالبی کلی در تعداد اندکی از کتابهای نوشته شده در

 روزگار ساسانیان درباره جشن نوروز وجود دارد.

 


با استناد بر نوشته‌های بابلیها، شاهان هخامنشی در طول

 جشن نوروز در ایوان کاخ خود نشسته و نمایندگانی را از

 استان‌های گوناکون که پیشکش‌هایی نفیس همراه خود برای

 شاهان آورده بودند می‌پذیرفتند. گفته شده که داریوش کبیر،

 یکی از شاهان هخامنشی (??? - ???)، در آغاز هر سال از

 پرستشگاه بأل مردوک، که از خدایان بزرگ بابلیان بود دیدن

 می‌کرد.

 


همچنین پارتیان و ساسانیان همه ساله نوروز را را با برپایی

 مراسم و تشریفات خاصی جشن می‌گرفتند. صبح نوروز شاه

 جامه ویژه خود را پوشیده و به تنهایی وارد کاخ می‌شد. سپس

 کسی که به خوش قدمی شناخته شده بود وارد می‌شد. و

 سپس والامقام‌ترین موبد در حالی که همراه خود فنجان، حلقه

 و سکه‌هایی همه از جنس زر، شمشیر، تیر و کمان، قلم،

 مرکب و گل داشت در حین زمزمه دعا وارد کاخ می‌شد. پس از

 موبد بزرگ ماموران حکومت در صفی منظم وارد کاخ شده و

 هدایای خود را تقدیم شاه می‌کردند. شاه پیشکش‌های نفیس

 را به خزانه فرستاده و باقی هدایا را میان حاضران پخش

 می‌کرد. ?? روز مانده به نوروز، دوازده ستون با آجرهای گلی

 در محوطه کاخ برپا شده، و دوازده نوع دانه گیاه مختلف بر

 بالای هریک از آنها کاشته می‌شد. در روز ششم نوروز، گیاهان

 تازه روییده شده بر بالای ستونها را برداشته و آنها را کف کاخ

 می‌پاشیدند و تا روز ?? فروردین که به آن روز مهر می‌گفتند،

 آنها را برنمی داشتند.

 



جشن‌هایی که از آن روزگار به یادگار مانده، هیچ یک به طول و

 تفصیل نوروز نیست. نوروز جشنی است که یک جشن

 کوچک‌تر (چهارشنبه سوری) به پیشواز آن می‌آید و جشنی

 دیگر (سیزده به در) به بدرقه آن. و نماد آن انداختن سفره

 هفت سین است.


 

نوروز در گذشته دارای آداب چندی بوده‌است که امروز تنها

 برخی از آنها برجای مانده و پاره‌ای در دگرگشت‌های زمانه از

 بین رفته‌اند. از رسم‌های بجا مانده یکی راه افتادن حاجی

 فیروز است.

 


نوروز در آیات و روایات


 

در کتاب بحارالانوار علامه مجلسی درباره نوروز روایات متعددی

 وجود دارد، در جلد ? ???بیش از ? ???صفحه به نقل از امام

 صادق نقل شده‌است که به معلی بن خنیس فرمودند:ای

 معلی! همانا نوروز روزی است که پروردگار جهان از بندگانش

 پیمان گرفت که او را پرستش کنند، به او شرک نورزند و به

 پیامبران و امامان ایمان بیاورند، نوروز اولین روزی است که

 خورشید در آن طلوع کرد و بادهای ناگهانی وزیدن گرفت و

 ستاره زمین در چنین روزی ایجاد شد، روزی است که علی در

 نهروان پیروز شد و گلهای زمین در آن روز خلق شد، در چنین

 روزی کشتی نوح بر کوه جودی نشست، همان روزی که

 جبرئیل بر پیامبر نازل شد، همان روزی که ابراهیم بتها را

 شکست، روزی که پیامبر؛ علی را بر دوش خود حمل کرد تا

 بتهای قریش را سرنگون کند و در چنین روزی است که مهدی

 ظهور خواهد کرد

 

آیین‌های نوروزی

خانه‌تکانی

خانه‌تکانی از دیگر آئین‌های نوروز است. ده پانزده روز مانده به

 نوروز (سال نو)خانه تکانی شروع می‌شود. در این آئین، همه

 وسایل خانه گردگیری و شستشو می‌شود و پاک و پاکیزه

 می‌گردد.

 


چنان زوایای خانه را می‌روبند که اگر تا یک سال دیگر هم آن

 زوایا از چشم خانم خانه پنهان بماند یا فرصت پاکیزه سازی آنها

 به دست نیاید، قابل تحمل باشد.

 


وسواس برای این پاکیزه سازی تا به حدی است که در و دیوار

 خانه اگر نه هر سال، هر چند سال یکبار نقاشی می‌شود.

 


پس از خانه تکانی، نوبت سبزه کاشتن می‌شود. مادران حدود

 یک هفته مانده به نوروز، مقداری گندم و عدس و ماش و

 شاهی در ظرف‌هایی زیبا می‌ریزند و خیس می‌دهند تا آهسته

 آهسته بروید و برای سفره نوروزی آماده گردد.

 


کارت شادباش

 

کاری که پس از شکل گیری روش‌های جدید ارتباطی مانند

 نامه‌نگاری، یا شکل جدیدتر آن نامه‌های الکترونیکی رواج

 یافته، ارسال کارت شادباش است؛ یک هفته پیش از آغاز سال

 نو، زمان ارسال کارت‌های شادباش فرا می‌رسد، فرستادن

 کارت شادباش برای همه دوستان و آشنایان، و اقوامی که در

 دیگر کشورها یا شهرها زندگی می‌کنند، البته کاری

 پسندیده‌است، امروزه و بعد از رواج تلفن بیشتر به یک تلفن

 برای گفتن تبریک سال نو پس از تحویل سال بسنده می‌کنند.

 


دید و بازدید

دید و بازدید رفتن تا پایان روز ?? فروردین ادامه دارد. اما معمولاً

 در همان صبح نوروز به دیدن اقوام نزدیک، مانند پدر و مادر، پدر

 بزرگ و مادر بزرگ، پدر و مادر زن یا شوهر، عمه، عمو، خاله،

 دائی و... می‌روند.

 


روزهای بعد نوبت اقوام دورتر فرا می‌رسد و سر فرصت به دیگر

 اقوام و دوستان سر می‌زنند و دیدارها تازه می‌کنند. حتی اگر

 کسانی در طول سال به علت کدورت‌هایی که پیش آمده از

 احوال پرسی یکدیگر سر باز زده باشند، این روزها را فرصت

 مغتنمی برای رفع کدورت می‌شمارند و راه آشتی و دوستی

 در پیش می‌گیرند.

 


مسافرت نوروزی

از آنجا که مدارس در ایام نوروز تا ?? فروردین تعطیل است،

 فرصت خوبی برای سفر کردن به دست می‌آید. پس گروه

 کثیری از مردم به شهرهای دیگر و نقاط خوش آب و هوا ی

 کشور که در ایام نوروز از آب و هوای معتدل برخوردار است،

 سفر می‌کنند. اما این سفرها نیز خالی از دید و بازدید نیست.

 مردم به دیدار یکدیگر می‌روند و دیگران را به شام و ناهار دعوت

 می‌کنند. سفرهای زیارتی نیز که از دیرباز مرسوم بوده،

 همچنان رونق دارد. به این معنی که عده زیادی شب عید به

 مشهد می‌روند و پس از یکی دو روز به خانه و کاشانه خود باز

 می‌گردند.

 


غذاهای روز اول عید

 

اغلب مردم، روز اول عید نوروز سبزی پلو و ماهی، کوکو سبزی

 و آش می خورند. اگرچه غذاهایی دیگری نیز رواج دارد. برای

 مثال کردها صبح روز اول عید خورشت قورمه سبزی می پزند.

 


دیگر آیین‌ها

 

آداب و سنن مربوط به نوروز در گذشته بیش از امروز بوده‌است.

 


تا چند دهه پیش در برخی نواحی ایران، نوروزی خوانی مرسوم

 بوده‌است. در گیلان و مازندران و آذربایجان، از حدود یک ماه

 پیش از فرارسیدن نوروز، کسانی در روستاها راه می‌افتادند و

 اشعاری در باره نوروز می‌خواندند. اشعاری که بنا بر تعلقات

 مذهبی شیعیان با مضامین مذهبی آمیخته بود و ترجیع بند آن

 چنین بود:

 


باد بهاران آمده، گل در گلستان آمده / مژده دهید بر

 دوستان، ...

 


این پیک‌های نوروزی در مقابل نوروزی خوانی از مردم پول یا

 کالا می‌گرفتند و سورسات نوروزی خود را جور می‌کردند.

 


تا چهل پنجاه سال پیش به راه انداختن «میر نوروزی» نیز یکی

 از آئین‌های رایج بوده‌است. داستان میر نوروزی این است که

 در پنج روز آخر سال اداره و فرمانروایی شهر را به فردی از

 پائین‌ترین قشرهای اجتماعی می‌سپردند و او نیز چند تن از

 مردم عوام را به عنوان خدم و حشم و عامل خود انتخاب

 می‌کرد و فرمان‌های شداد و غلاظ علیه ثروتمندان و قدرتمندان

 می‌داد.

 


آنها نیز در این پنج روز حکم او را کم و بیش مطاع می‌دانستند و

 تنها در موارد پولی به چانه زدن می‌پرداختند. پس از آن پنج روز

 نیز میر نوروزی مطابق سنت از مجازات معاف بود و هیچ کس

 از او بازخواست نمی‌کرد که چرا در آن مدت پنج روز چنین و

 چنان کرده‌است.

 


 

سمیه درک زاده بازدید : 268 شنبه 12 اسفند 1391 نظرات (0)

شهرستان چابهار

این شهرستان با13161کیلومترمربع وسعت یکی از شهرستانهای جنوبی استان سیستان وبلوچستان است که دارای 216681نفر جمعیت می باشد.براساس آخرین تقسیمات جغرافیایی از شمال به نیکشهرازشرق به پاکستان،ازجنوب به دریای عمان واز غرب به شهرهای جاسک .کهنوج محدود بوده،بامرکزیت بندرچابهار از2شهربنامهای(چابهار،نگور)سه بخش(مرکزی،دشتیاری،پلان)،7دهستان و549آبادی دارای سکنه تشکیل شده است وتامرکز استان690کیلومترفاصله دارد.

    چابهارسیتی متفاوت بادیگرسایت ها

سمیه درک زاده بازدید : 525 دوشنبه 10 مهر 1391 نظرات (1)

دوره اسلامی

1- کتاب معماری اسلامی اتینگهاوزن و گرابار، انتشارات سمت

2- کتاب معماری اسلامی شیلا بلر و جاناتان بلوم، انتشارات سمت

3- کتاب معماری اسلامی هیلن براند

4- کتاب سفالگری اسلامی فائق توحیدی، انتشارات سمت

5- جزوه های اسلامی دکتر لاله، کریمیان، بیانی و مهجور

6- کتاب معماری اسلامی کیانی، انتشارات سمت (کتاب کوچک)

7- کتاب معماری اسلامی کیانی، انتشارات سمت (کتاب بزرگ)


دوره اشکانی و ساسانی

1- بخش اشکانی و ساسانی کتاب ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی فیروزمندی و سرفراز

2- کتاب اشکانیان مالکوم کالج

3- کتاب اشکانیان یعقوب محمدی فر، انتشارات سمت

4- کتاب تاریخ ایران کمبریج، جلد سوم، انتشارات امیر کبیر

5- کتاب تجدید حیات هنر و تمدن، جرجینا هرمان

6- جزوه ساسانی نیکنامی

7- جزوه های اشانی و ساسانی محمدی فر

8- کتاب ساسانیان شیپمن

9- کتاب اشکانیان شیپمن


دوره ماد و هخامنشی

1- بخش ماد و هخامنشی کتاب ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی فیروزمندی و سرفراز، نشر مارلیک

2- کتاب از زبان داریوش، هاید ماری کخ

3- جزوه های ماد و هخامنشی دکتر فیروزمندی

4- مقاله هخامنشیان مصر رحیم ولایتی در مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران


منابع دوره پیش از تاریخ بین النهرین کنکور کارشناسی ارشد

1- کتاب پیش از تاریخ بین النهرین دکتر طلایی، انتشارات سمت

2- کتاب بین النهرین دکتر مجید زاده (3 جلد)، جلد اول تا آخر دوره مس و سنگی، انتشارات نشر دانشگاهی

3- جزوه های سال های مختلف پیش از تاریخ بین النهرین دکتر طلایی

4- کتاب ایران - بین النهرین - مصر دکتر شهمیرزادی، بخش بین النهرین، انتشارات میراث فرهنگی


دوره پیش از تاریخ ایران

1- کتاب باستان شناسی و هنر ایران در هزاره اول قبل از میلاد دکتر حسن طلایی، انتشارات سمت

2- کتاب عصر آهن ایران دکتر حسن طلایی، انتشارات سمت

3- کتاب عصر مفرغ ایران دکتر حسن طلایی، انتشارات سمت

4- کتاب گاهنگاری ایران، ویت و دایسون

5- کتاب باستان شناسی غرب ایران فرانک هول، فصل دوم، انتشارات سمت

6- کتاب پیش از تاریخ دشت قزوین دکتر فاضلی، انتشارات دانشگاه تهران

7- کتاب منشا نهادهای حکومتی در پیش از تاریخ فارس (تل باکون) دکتر علیزاده

8- کلیه جزوات پیش از تاریخ ایران دکتر فاضلی و دکتر طلایی

9- مقالات دکتر فاضلی در ارتباط با گاهنگاری دشت تهران و دشت قزوین

10- کتاب سیلک کاشان گیرشمن، انتشارات میراث فرهنگی

11- کتاب پیش از تاریخ ایران ملک شهمیرزادی، انتشارات میراث فرهنگی


دیگر منابع مورد نیاز کنکور کارشناسی ارشد باستان شناسی

1- کتاب سکه های ایران سرفراز و آور زمانی، انتشارات سمت

2- کتاب زبان تخصصی باستان شناسی، انتشارات سمت

سمیه درک زاده بازدید : 295 پنجشنبه 15 تیر 1391 نظرات (0)
تأثیر و تأثر هنر ایران؛ از هنر دیگران، در دوره‌های مختلف
دکتر محمد خزائی  ۱۳۸۶/۰۹/۱۰

روند خلق آثار هنری در ایران اغلب در چارچوب ارزش‌ها، سنت‏ها و مفهوم‌های درونی هنرمند شکل گرفته است. از قدیمی‏ترین آثار بر جای مانده تا حال حاضر، همواره ویژگی‌های ممتازی در هنر ایران به چشم می‏خورد. هنرمندان کمال مطلوب را بر واقعیت، و در طراحی، تجرید و خلاصه‏نگاری را بر طبیعت‏گرایی ترجیح داده‏اند. آن‌ها بیشتر تمایل داشته‏اند مطلب مورد نظر خودشان را نمایش دهند تا آن چیزی که به صورت ظاهر دیده می‏شود. هنرمندان در اغلب نقوش، افزون بر شکل ظاهری نقش، به فضای منفی نقش هم توجه داشته‏اند. آن‌ها همیشه به ایجاد تعادل بین فضای مثبت و منفی نقش عنایت داشته‏اند و این خود یکی از شاخصه‏های مهم نقوش در هنر ایران، به ویژه در دوره اسلامی است.(1)
در تأیید این نظر، ‌نقش بز کوهی در محل منقوش شوش در هزاره چهارم، با شاخ‌های کاملاً تجربدی طراحی شده است. همین اتفاق نیز در نقوش سفال‌های نیشابور در دوره ساسانیان (395ـ204 ق.) دیده می‌‏شود. در این نقوش، هنرمند با طرح چند شکل منحنی کاملاً تجریدی، به شیوه اسلیمی نقش پرنده‏ای را در ساده‏ترین حد ممکن، طراحی کرده است (شکل 554).
تجربه‌های گذشته نشان می‏دهد قلمرو هنر ایران هیچ‌گاه بسته و محدود نبوده است. با توجه به موقعیت جغرافیایی، ایران همیشه با تمدن‌های بزرگ شرق و غرب به طور مستقیم در تماس بوده است. هرچند در ابتدای استیلای حکومت‌ها و فرهنگ‌های بیگانه، هنر ایران برای مدت کوتاهی دچار رکود بود ولی دوباره در مدت زمان بسیار کوتاه، شاهد شکوه و جلال هنر ایرانی در آن دوره بوده‏ایم. برای مثال، با انقراض هخامنشیان (331 ـ 559 ق.) و استقرار پارتیان، هرچند شاهد تحمیل فرهنگ و هنر یونانی هستیم، ولی هنر ایرانی از بین نرفت. با ظهور اسلام در ایران، نه تنها هنر ایرانی، بسیاری از ویژگی‌های خود را حفظ نمود بلکه باعث شکوفایی و رنسانس هنر ایران در دوره‏های آل‏بویه و سامانیان شد. ما شاهد همین اتفاق در دوره مغول هم هستیم. بعد از حمله مغول، هنر ایران در برخورد با تمدن و هنر چین متحول گردید.
در طول دوره‏های مختلف، در این برخوردها، هنرمندان ایرانی گاهی متأثر بوده و یا عناصری را از هنر دیگر فرهنگ‌ها اخذ کرده‏اند ولی آن را چنان با روح هنر ایرانی آمیزش داده‏اند که حاصل آن کاملاً‌ ایرانی شده است؛ هرچه را که در این برخوردها لازم بوده انتخاب نموده و در مدت زمان کوتاهی، آن را چنان اصلاح کرده‏اند که دیگر با ارزش‌ها و شاخص‏های هنر ایرانی غریبه نبوده است. برای مثال، هنرمندان دوره هخامنشیان (331ـ559 ق.) تعدادی از نقش‌ها و فرم‌های هنر بابل و سومر را اقتباس نموده و سپس آن را تعدیل کرده‏اند. شکل حیوان افسانه‏ای شیر بالدار و سر انسان (SPHINXE) که در نمای خارجی سردرهای تخت جمشید قرار دارد از هنر بابلیان اقتباس شده است. همین نقش حیوان افسانه‏ای، در تزئینات پارچه در دوره اسلامی هنر ایران،‌ در زمان آل بویه (424ـ320 ق.) به صورت بسیار خلاصه و به گونه‏ای نقش برجسته، نیز ظاهر شده است.
همه نمونه‏های چینِ لباس‌، با شکل حقیقی مطابقت ندارد. ممکن است ایراد وارد شود که چرا با عالم حقیقی شباهت ندارند؟ ولی به واقع، چین این جامه‏ها کامل‌تر، مرتب‏تر، فاخرتر و لذت‌بخش‏تر از هر چین لباسی که در جهان واقعی مشاهده می‏کنیم، می‏باشند.
هنر ایران، چه قبل از اسلام و چه در دوره اسلامی، دارای یک سلسله شاخص‏ها و ارزش‌های ثابت است. یکی از مهم‌ترین شاخص‏های آن، ارتباط بسیار نزدیک میان هنر و آداب معنوی برگرفته از مذهب می‏باشد. این ارتباط یکی از مهم‌ترین عوامل شکل‏دهنده هنر ایران است. در هنر ایران قبل از اسلام و در آیین زرتشت نیز، این ارتباط کاملاً هویدا است.
در مجموع، هنر ایرانی به دنبال آن نیست که جهان مادی را آن گونه که به ذهن می‌آید با همه ناهماهنگی‌ها، درشتی‌ها و برخوردهای نامطبوع آن مجسم سازد، بلکه به گونه غیر مستقیم، خواهان توصیف «جوهر و ذات» است، که دگرگون‌ناشدنی می‌باشد.
هنرمند ایرانی، با وجود خدمات جالبی که انجام می‌دهد و با احترامی که برای سنت قایل است، از تقلید کارهای پیشینیان — اغلب با مقداری تکمیل تا جایی که سلیقه و مهارتش اجازه می‌دهد — راضی است. این شکیبایی و انکار نفس در همکاری با هنرمندان نسل‌های گذشته، همواره یکی از منافع نیرو و اصالت هنر ایران در بهترین دوران بوده است. با این شیوه، رمز و رموز هر هنر، سینه به سینه از استاد به شاگرد منتقل شده است.
امروزه هنرمند باید به فرهنگ گذشته این سرزمین توجه داشته باشد و دوباره در معرض کارها و آثار استادان بزرگ قرار گیرد و به سنت‌ها توجه کند و آن‌ها را شناسایی و به اجرا و عمل درآورد و ابتکار و نوآوری را با سنت‌های پراکنده پیشینیان همراه سازد؛ زیرا مایه اصلی هر تحول هنری، توجه به سنت است؛ سنت‌ها هم زمانی زنده هستند که همراه و همگام و در میسر نوآوری باشند.
در گذشته، هنرمندان بزرگ اگر گاهی چیزی می‌گرفتند آن را با چنان جوهری اخذ می‌کردند که حاصل آن یک‌سره ایرانی می‌شد. هر چه را که می‌خواستند و لازم بود بر می‌داشتند و هر چه را که بر می‌داشتند آن‌چنان مجرب و با مهارت اصلاح کرده و تغییر می‌دادند که پس از دمیدن آن نفس ازلی و سرشار هنرمندانه‌، دست‌مایه اولیه دیگر هیچ غریبه و ناآشنا نبود.
بسیاری از عواملی که در گذشته، موجب تعالی هنر ایران بوده است هنوز موجود و فراهم است. همان تیزهوشی، ظرافت، زیبایی، لطافت حسی و ابتکاری که قبلاً اعجاز می‌کرده است، امروزه نیز در ایرانیان وجود دارد. لیکن باید راه‌ها و روش‌های دستیابی برای رسیدن به تعالی هنر را شناسایی نموده و آن را دوباره احیا نماییم.
یکی از راه‌ها، توجه و معرفی آثار گران‌مایه استادان بزرگ است و مهم‌ترین هدف نگارش این مجموعه نیز به همین دلیل بوده است تا با توجه به شناخت این آثار، بار دیگر پیوند با گذشته و سنت‌های هنری برقرار گردد و به خویشتن خویش بازگردیم. این میراث باور نکردنی را که پیشینیان برای ما بر جای گذاشته‌اند، با استعداد و ذوق هنری فراوان در جهت احیای ارزش‌های والای آن، حراست کنیم و از گزند هوا و هوس‌های زمانه محفوظش بداریم.
برای نیل به ارزش‌های هنر ایرانی بایستی به مهم‌ترین عامل رشد و تکامل آن، که همانا ارتباط نزدیک با فرهنگ و سنت‌های این سرزمین است توجهی شایسته شود. عنایت به فرهنگ و سنت‌های این سرزمین و از طرف دیگر، ابتکار و نوآوری که مایه اصلی تحول می‏باشد، نقش مهمی را ایفا می‏کنند. سنت، زمانی زنده است که در آن ابتکار و طرح نو باشد و اگر آن را از فرهنگ و سنت گذشتگان جدا سازیم مانع حرکت و پویایی آن شده‌ایم. در بخشی از تاریخ هنر ایران، هرگاه هنرمندان نسبت به اصول و سنت‌ها توجه کمتری داشته‏اند، شاهد محو ارزش‌های والای هنری ایران، در میان مردم و جامعه بوده‏ایم.
شناخت تحولات جامعه‏ای که هنرمند در آن زندگی می‏کند نیز از اصولی است که هنرمندان باید نسبت به آن آگاهی داشته باشند. به طور مثال، در دوره شاه عباس (1308ـ996 ق.) در اثر بروز تحولات سیاسی و اقتصادی در جامعه، رکودی در هنر نقاشی ایران پدید آمد ولی رضا عباسی با ابتکار، نوآوری و رواج نقاشی تک ورقی، هرچند مسیر این هنر را تغییر داد، اما تحول و تحرکی جدید را در هنر نگار‏گری به وجود آورد.
برای شناسایی ارزش‌ هنر ایرانی، باید پایه و اصول این هنر را به دقت مورد بررسی قرار دهیم. در پژوهش‌های صد ساله اخیر توسط محققین خارجی، بیشتر جنبه تاریخی مورد بررسی و مداقه بوده و هیچ‌گاه کوششی در جهت آموزش،‌رونق و تجدید حیات آن‌ها مطرح نبوده است. متأًسفانه کمتر پژوهشگر ایرانی را سراغ داریم که به صورت کامل در این امر تحقیق نموده و ارزش‌های جاودانه این هنر را معرفی کرده باشد.
اکنون بر ما واجب است تا برای احیای این هنر، راه‌ها و روش‌ها را شناسایی کرده و با فراهم نمودن بستری متناسب با شأًن این هنر، مرتبه وقوع همان رستاخیزی که پیش‏بینی شده است را پدید آوریم. تاریخ چند هزار ساله هنر ایران نشان داده است هرگاه شرایط مناسبی مهیا گردیده، ارزش‌های جاودانه این هنر همچون آتش زیر خاکستر، شعله‌ور شده و همه جا را روشن کرده است. در پایان فراموش نکنیم که در این هجوم و با حضور فرهنگ جهانی، هنری ماندگار است که از شاخصه‏های جاودانه هنر ایرانی برخوردار باشد.
 
 
دانشیار دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس
 
سمیه درک زاده بازدید : 372 سه شنبه 13 تیر 1391 نظرات (0)

کَلیله و دِمنه کتابی‌است از اصل هندی که در دوران ساسانی به فارسی میانه ترجمه شد. کلیله و دمنه کتابی پندآمیز است که در آن حکایتهای گوناگون (بیشتر از زبان حیوانات) نقل شده‌است. نام آن از نام دو شغال با نامهای کلیله و دمنه گرفته شده‌است. بخش بزرگی از کتاب اختصاص به داستان این دو شغال دارد.

مجتبی مینوی درباره این کتاب می گوید: کتاب کلیله و دمنه از جمله آن مجموعه‌های دانش و حکمت است که مردمان خردمند قدیم گردآوردند و «بهرگونه زبان» نوشتند و از برای فرزندان خویش به میراث گذاشتند و در اعصار و قرون متمادی گرامی میداشتند، میخواندند و از آن حکمت عملی و آداب زندگی و زبان می آموختند.

سمیه درک زاده بازدید : 812 دوشنبه 12 تیر 1391 نظرات (0)

در طول قرن‌ها، قشرهای پیاپی از هویت‌ها، فرهنگ‌ها و باورها سرزمینی را که امروزه افغانستان نامیده می‌شود بازشناسانده‌اند. این تداوم روند تاریخی، تنوعی پرباری را بوجود آورده که میراث فرهنگی باستانی این کشور را ترسیم می‌کند: از پیکره‌های یونانی-بودایی گندهارا گرفته تا نگاره‌هایِ دیواریِ مغاره‌های بامیان و تا نقوش تذهیب و خوشنویسی که زینت‌بخش بناهای دوران نخستین اسلامی هستند.

همانطور که از میان‌رودان (بین‌النهرین؛ عراق امروزی) به‌سبب تمدن‌های کهن و باستانی‌اش به‌عنوان "گهوارهٔ تمدن"، و از مصر باستان به‌سبب اهرام باستانی‌اش به‌عنوان "عجایب دنیای باستان" خوانده می‌شود، از افغانستان نیز به‌سبب موقعیت مهم و حساس ژئواستراتژیکی و ژئوپولیتیکی‌اش و حضور موزائیکی غنی از فرهنگ‌ها و تمدن‌های بزرگ در تاریخ هزاران سالۀ این سرزمین به‌عنوان "چهارراهِ فرهنگ‌های باستان" یاد می‌شود.

افغانستان، امروزه با داشتن بیش از ده هزار پایگاه باستان‌شناسی مهم، بعد از مصر دومین غنی‌ترین و ارزشمندترین گنجینه‌های باستان‌شناسی دنیا را در خود جای داده‌است.افغانستان یکی از معدود کشورهای منطقه است که فهرست پایگاه‌های باستان‌شناسیِ آن در کتابی دو جلدی زیر عنوانِ فهرست پایگاه‌های باستان‌شناسیِ افغانستان (عنوان فرانسوی: Catalogue des sites archeologiques d'Afghanistan/عنوان انگلیسی: Archaeological gazetteer of Afghanistan)، نوشته وارویک بال در سال ۱۹۸۲ میلادی در پاریس به چاپ رسید. در این مجموعه دو جلدی جزئیات ۱۲۷۱ پایگاه عمده باستان‌شناسی افغانستان آمده، که این رقم تنها %۱۰ از کُل مجموعه پایگاه‌های باستان‌شناسی در افغانستان را در بر می‌گیرد.

براساس آثار بدست‌آمده از این پایگاه‌ها، بروشنی دیده می‌شود که افغانستان پیوندگاه فرهنگ‌های مهم خاورمیانه، آسیای مرکزی، آسیای جنوبی و یونان باستان بوده و اقوام مختلف از عصر پارینه‌سنگی، طی دوره‌های مختلف تاریخی در این سرزمین زندگی کرده‌اند

سمیه درک زاده بازدید : 415 یکشنبه 11 تیر 1391 نظرات (0)

تیسفون نام یکی از پایتخت‌های باستانی ایران است که در کشور عراقِ امروزی واقع شده‌است.این شهر در دوران اشکانیان به عنوان پایتخت غربی ایران در منطقهٔ میان‌رودان بنا نهاده شد، و در دوران ساسانی اهمیت خود را به عنوان مرکز قدرت سیاسی و اقتصادی حفظ کرد. پس از حمله اعراب به ایران، شهر تیسفون به تاراج رفت و رفته‌رفته متروکه گشت.

تیسفون حدود ششصد سال پایتخت ایران بود و از گودرز دوم (حک: ۴۱ ـ۵۱ میلادی) تا اردوان پنجم (حک: ۲۵۹ـ ۲۲۶ میلادی) در دورهٔ اشکانیان، و از اردشیر اول (حک : ۲۲۶ـ ۲۴۱ میلادی) تا یزدگرد سوم (حک : ۱۱ـ۳۱/ ۶۳۲ـ۶۵۱) در دورهٔ ساسانیان در تیسفون حکومت کردند. پس از اسلام سلمان فارسی در روزگار خلافت عمر حاکم تیسفون شد.  کاخ با شکوه ساسانیان را که هنوز آثار آن در جانب خاوری دجله نمایان است، اعراب ایوان کسری نام دادند. این ایوان چنانکه یعقوبی گوید در شهر اسبانبر واقع بود. عمارت مهم دیگری نیز وجود داشت موسوم به کاخ سفید که در یک میلی شمال شهر کهنه دیده می‌شد ولی این عمارت از آغاز سده ۴ق چنان رو به خرابی رفت که اثری از آن نماند و به این جهت است که تاریخ‌نویسان پس از آن، کاخ سفید و ایوان کسری، هر دو را با نام طاق کسری دانسته‌اند و آن یگانه اثریست که تا امروز از بناها و عمارت‌های پادشاهان ساسانی در آن مکان پایدار مانده‌است.

سمیه درک زاده بازدید : 384 جمعه 09 تیر 1391 نظرات (0)

تاق کسری (تاق خسرو) یا ایوانِ مداین نام کاخ پادشاهان ساسانی در شهربغداددر ساحل خاوری رود دجله و از مهمترین سازه‌های دوران ساسانیان است.


بیشتر گمان می‌شود که طاقِ کسری در تیسفون جای‌دارد ولی تیسفون، اسبانبر و چند شهر کوچک دیگر مانند بغداد، روی هم شهرگان یا مدائن را تشکیل می‌دادند.

طاق اصلی این کاخ بلندترین طاق خشتی ساخته شده به دست انسان می‌باشد. بلندای این طاق ۳۵ متر، پهنایش ۲۵ متر و درازایش ۵۰ متر است.

بنابر آنچه در نوشتار پهلوی خدای‌نامگ آمده‌است این کاخ به دستور شاپور اول ساخته‌شده‌است.

بازمانده این کاخ هنوز در کشور کنونی عراق به‌جاست. ابوجعفر منصور خلیفه عباسی کوشید تا آن را ویران کند ولی در این کار ناکام ماند.

سمیه درک زاده بازدید : 501 پنجشنبه 08 تیر 1391 نظرات (0)

سپاه جاویدان یا گارد جاویدان نیروهای خبره‌ای از سربازان بودند که برای ایفای دو نقش تربیت شده بودند؛ هم به عنوان گارد شاهنشاهی و هم به عنوان عضوی از ارتش در جنگ‌های ایران و یونان در دوران هخامنشی ایفای نقش می‌کردند.

داریوش بزرگ برای این‌که بتواند از سرزمین ایران پاسداری کند، نیروی ویژه‌ای به وجود آورد به‌نام سپاه جاویدان؛ آن‌هم در سال ۴۶۵ پیش از میلاد یعنی زمانی که بسیاری از کشورها هنوز ارتشی نداشتند و هنوز از نظم نظامی ناآگاه بودند. رویدادنگاران نوشته‌اند که سپاه جاویدان از بین جوانان بلندبالا و نیرومند و خوش‌سیما گزینش می‌شد. این سپاه ۶ سال باید دورهٔ آموزشی را پشت سر می‌گذاشت. در این آموزشگاه افزون بر دانش آن زمان فنون جنگی را نیز فرا می‌گرفتند، ولی مهم‌تر از همه این‌ها، پرورش اخلاق بود که برای آن‌ها ارزش داشت.

شمار آن‌ها به ده هزار تن می‌رسید. این سپاه به ده هنگ هزار نفری بخش می‌شد. از آن روی به آن سپاه جاویدان می‌گفتند که هیچ‌گاه از شمار آن‌ها کم نمی‌شد. اگر یک نفر بازنشسته یا کشته می‌شد، به‌شتاب فرد جدیدی جای او را پر می‌کرد. این سپاه ده هزار نفری در آن هنگامه از نظر دلیری نمونه بودند و از نظر جوانمردی یگانه.فرماندهی این سپاه در زمان خشایارشا بر عهده هایدرانوس بود.

پرونده:Archers frieze Darius 1st Palace Suse Louvre AOD 488 a.jpg

 

سمیه درک زاده بازدید : 326 سه شنبه 06 تیر 1391 نظرات (0)

فَلَک‌الافلاک یا دژٍ شاپورخواستقلعه‌ای تاریخی در مرکز شهر خرم‌آباد در استان لرستان است. فلک‌الافلاک با نام قلعه دوازده برجی هم شناخته می‌شود. قلعه فلک‌الافلاک بر فراز تپه‌ای مشرف به شهر خرم‌آباد و در نزدیکی رودخانه خرم‌آباد قرار گرفته و چشم‌گیرترین اثر تاریخی و گردشگری درون شهر خرم‌آباد است. این بنا مربوط به دورهٔ ساسانیان است و به شماره ۸۸۳ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است

 

پرونده:Falak-ol-aflak-mokhlesian.jpg

سمیه درک زاده بازدید : 611 دوشنبه 05 تیر 1391 نظرات (1)

قدیمی ترین آثار نقاشی یافت شده درایران مربوط به دوران نوسنگی حدود ۸ هزارسال قبل ازمیلاد بوده که برصخره های غار دوشه درشهرستان چگنی لرستان قابل مشاهده است . این صخره نگاره ها صحنه های رزم وشکار با تیروکمان وحیواناتی چون اسب، بزکوهی و سگ را نشان می دهد که به شیوه ای ساده و ابتدایی و با ترکیبات مواد رنگی قرمز اخرایی، سیاه و اندکی زرد از سوی انسان های غار نشین با انگیزه اعتقادهای جادویی آن منطقه کار شده است.


 
سمیه درک زاده بازدید : 424 شنبه 03 تیر 1391 نظرات (0)

غار میرملاس در حدود 18کیلومتری شمال شرقی کوهدشت قرار دارد. نقاشی‌ها و نگاره‌هایی بر دیواره‌های جنوبی و شمالی این غار باقی مانده است که بیشتر صحنه‌هایی از رزم، شکار، انسان و حیوان را نشان می‌دهد. نقوش حیواناتی چون گوزن، گاو، سگ، روباه و خصوصا اسب و سوار در حال تیراندازی و شکار و موضوعات رزمی با رنگ‌های قرمز و سیاه بر دیواره این غار نقش بسته است. اندازه صورت‌ها در نگاره‌های سنگی میرملاس بین ۱۰ تا ۳۰ سانتیمتر و اغلب با نقش‌های حیوانات به صورت نیمرخ است.
نفاشی های روی این غار فاقد هرگونه پوشش و محافظ می باشد. ورودی غار به علت ریزش طبقات فوقانی مسدود می باشد.نقوش دیواره ایوان غار توسط عوامل انسانی و طبیعت مخدوش شده و به سختی قابل مشاهده است.


براساس نظر کارشناسان سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی پیشینه این سنگ نگاره‌ها به هزاره دهم ق .م یعنی بیش از ۱۲ هزار سال پیش می‌رسد.البته این تاریخ مورد اختلاف نظر می باشد.


در بالای کوه سرسرخین همچنین کوه همیان نیز از دیگر کوههای شهرستان کوهدشت چنین سنگ‌نگاره‌هایی هست.
سنگ نگاره های کوه میرملاس
شهرستان کوهدشت در ردیف نقوش غارهای کرکس و لاسکو در فرانسه است.

سمیه درک زاده بازدید : 396 جمعه 02 تیر 1391 نظرات (0)

سَلجوقیان یا سَلاجقه، یا آل سلجوق، نام دودمانی ترک نژاد است که در قرن‌های پنجم و ششم هجری قمری (یازدهم و دوازدهم میلادی) بر بخش‌های بزرگی از آسیای غربی، شامل ایران کنونی، فرمانروایی داشتند.

سلجوقیان زبان فارسی را زبان رسمی و درباری قرار دادند و وزیران این دوره، به‌ویژه عمیدالملک کندری و خواجه نظام‌الملک، خدمات مهمی به ادبیات فارسی و گسترش دانش‌ها کردند

سمیه درک زاده بازدید : 525 پنجشنبه 01 تیر 1391 نظرات (0)
ایلخانان یا ایلخانیان نام سلسله‌ای است که از سال ۶۵۴ تا ۷۵۰ ه‍. ق. معادل ۱۲۵۶ تا ۱۳۳۵ میلادی در ایران حکومت می‌کردند و فرزندان چنگیزخان مغول بودند. لشکریان چنگیزخان نخستین بار در سال ۶۱۸ ه‍. ق. معادل ۱۲۲۱ میلادی به خراسان حمله نمودند. چنگیزخان در سال ۱۲۲۵ میلادی به مغولستان بازگشت و در آنجا درگذشت. سال ۱۲۵۱ م. منگو یا منگل، خان بزرگ یا قاآن، بر آن شد تا با اعزام برادرانش هولاکو و قوبیلای (کوبلاخان) به ترتیب به ایران و چین پیروزی‌های مغولان را تحکیم و تکمیل کند. هولاکو با فتح ایران سلسله ایلخانیان ایران و قوبیلای با فتح چین سلسله یوان چین را بنیاد گذاردند. ایلخانان یعنی خانان محلی و غرض از این عنوان آن بوده‌است که سمت اطاعت ایلخانان را نسبت به قاآنان می‌رسانند و این احترام همه وقت از طرف ایلخانان ایران رعایت می‌شده‌است. فتح ایران به دست هلاکوخان پیامدهای مهمی چون پایان کار اسماعیلیان و انقراض خلافت عباسیان در پی داشت. ایلخانان در ابتدا دین بودایی داشتند اما به تدریج به اسلام گرویدند. ایلخانان مسلمان خود را سلطان نامیده و نام‌های اسلامی برگزیدند.
سمیه درک زاده بازدید : 462 چهارشنبه 31 خرداد 1391 نظرات (0)
تپه زیویه (گنکه سوراخ) مربوط به هزاره اول قبل از میلاد است و در شهرستان سقز، بخش زیویه، روستای زیویه واقع شده و این اثر در تاریخ ۴ دی ۱۳۴۶ با شمارهٔ ثبت ۷۶۲ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.از این تپه باستانی اشیا با ارزش بسیاری کشف شده که همگی در موزه ایران باستان قرار دارند. این تپه باستانی اکنون شرایط مساعدی ندارد و نگهداری از آن بطور شایسته ای صورت نمیگیرد
سمیه درک زاده بازدید : 722 جمعه 05 خرداد 1391 نظرات (2)

مکتب هرات



 
ساختن قصر خورنق، اثری از استاد کمال‌الدین بهزاد از پیشگامان مکتب هرات

مکتب هرات یکی از سبک‌های نقاشی ایرانی‌ است که در دوره تیموریان و در زمان زمامداری شاهرخ در هرات پایه‌گذاری شد.این سبک در دوره سلطان حسین بایقرا پیشرفت زیادی می‌کند، اما در سال ۱۵۰۷ میلادی با حملهٔ ازبک‌ها رشدش متوقف می‌شود.

مکتب هرات بعدها با کمک نقاشان بسیاری چون آقا رضا جهانگیری که به دربار جهانگیر شاه در هند رفته بودند تاثیر زیادی بر روی نقاشی هندی گذاشت. مکتب هرات را همچنین یکی از «پیش‌مکتب»های مهم مکتب تبریز و مکتب اصفهان می‌دانند.

از مشهورترین نقاشان مکتب هرات می‌توان به استاد کمال الدین بهزاد اشاره کرد.

پیدایش

شاهزاده بایسنقر میرزا و پدرش شاهرخ از جمله مشوقان بزرگ سبک هنری یا مکتب هرات بود. بایسنقر گرایش شدیدی به ماندن در هرات داشت و مورخان یکی از دلایل ماندگاری بایسنقر در هرات را، شکوفایی حیات فرهنگی در آن شهر می‌دانند که بایسنقر می‌توانست علایق سرشار هنری و فکری خود را در آن شهر به خوبی تعقیب کند.

پس از آنکه بایسنقر از نبردِ پیروزمندانه با ترکمانان در ۸۲۳ بازگشت و مولانا جعفر تبریزی، بعدها ملقّب به جعفر بایسنقری، استاد مسلّم خط نستعلیق و سایر استادان فن را از تبریز به همراه آورد، هرات تبدیل به مرکز هنر خوشنویسی شد. با اینهمه مرکز نگارگری به حمایت ابراهیم، برادر بایسنقر، چندگاهی شیراز و مدّتی نیز اصفهان بود؛ امّا عاقبت توفیق شاهرخ در تسخیر تمامی قدرت در هرات و توجّه وی و بایسنقر به هنر، بسیاری از هنرمندان را از اقصی نقاط ایران به هرات کشاند و سبب شد که مراکز مهم پیشین اهمیت و اعتبار خود را از دست بدهد و در مرتبه‌ای نازلتر قرار گیرد.

تحت حمایت او چهل نفر کاتب و خطاط به راهنمائی مولانا جعفر تبریزی معروف به جعفر بایسنقری که خود او نیز شاگرد عبدالله بن میر علی است به استنساخ کتب مشغول بودند. وی بوسیله پرداخت دستمزدهای گزاف و اعطاء انعام فراوان و شاهانه، هنرمندترین استادان خوشنویسی و تذهیب را نزد خود نگاه می‌داشت و آنان برای وی ظریف‌ترین آثار هنری را درخط، تذهیب، جلدسازی و صحافی به وجود می‌آوردند. کتابهای کتابخانه وسیع این شاهزاده هم اکنون در تمام جهان متفرق است و هرجا که هست در کمال حرمت و دقت نگاهداری می‌شود. کانون هنری بایسنقر در هرات به‌نام دارالصنایع کتاب سازی معروف بود و کتاب‌های پدیدآنده در دوره بایسنقری شامل نفیس‌ترین مینیاتورها و استادانه‌ترین خوشنویسی‌ها هستند که به زیبایی تمام صحافی و جلدآرایی گشته‌اند.


هنرمندان نقاش و خوشنویس و خطاط که در کتابخانه بزرگ شاهی هرات به امر بایسنقر میرزا مشغول به کار بودند، آثار زیادی همچون کتاب‌های شاهنامه، لیلی و مجنون، بوستان و گلستان سعدی را مصوّر ساختند. مجموع این آثار سبک جدیدی را پدید آورد که در تاریخ هنر ایران به «مکتب هرات» معروف است. در مکتب هرات تصاویر انسان‌ها به صورت ریز وکوچک ترسیم گشته و مینیاتورها با خطوط ساده و بی پیرایه اجرا شده‌اند

سبک هراتی ویژگی خود را داشت. یکی از ویژگیهای آن، وجود عناصر شرق دور بود که احتمالاً ازمبادلهٔ سفیر میان ایران و چین ناشی می‌شد. مشهور است که هنرمندان هرات همراه هیئتهای سیاسی به خانبالق (پکن) آمد و شد داشته‌اند؛ یکی از آنان، به نام غیاث الدین نقاش، که بایسنقر او را برگزیده بود، بعدها شرح سفر خود را نوشت که این شرح در تاریخ حافظ ابرو آمده‌است

بازیل گری در بررسی ویژگیهای سبک هراتی، اهمیت خاصی به تأثیر متقابل تصاویر بر یکدیگر می‌دهد که با اشارات معنی‌دار جان گرفته‌اند. او خاطرنشان می‌کند که این سَرزندگی و تحرک، کاملاً مغایر با خشکی و بی روحی چهره‌ها در نگارگری‌های مکتب جلایری است. همچنین، صحنه‌ها با قرارگرفتن افق در نزدیک لبة بالایی، عمق بیشتری یافته‌اند. زمینه‌های فیروزه‌ای متمایل به آبی و سبز، رنگهای عمده در این نگارگری‌ها هستند


پس از مرگ بایسنقر در ۱۴۳۳م هرات همچنان به صورت مرکزی برای هنر مصورکردن کتاب‌های نفیس برای مدت نسبتاً طولانی باقی ماند. طبق گزارش دوست محمد، در مقدمه آلبوم یا مرقعی که به فرمان ابوالفتح بهرام میرزا یکی از شاهزادگان صفوی در سال ۱۵۴۴م فراهم کرده بود، سنتی که بایسنقر میرزا و شاهرخ پدرش بنا گذاشته بودند، به سرپرستی و حمایت علاءالدوله پسر بایسنقر تا سال ۱۴۴۷م به حالتی زنده باقی ماند.


آثار

از مهمترین آثاری که در این مکتب هنری خلق شده‌است می‌توان به شاهنامه بایسنقری اشاره کرد که در سال ۱۴۳۰ (میلادی) به سفارش شاهزاده بایسنقر میرزا (فرزند شاهرخ و نوهٔ تیمور گورکانی) تهیه شده‌است.

از دیگر نسخ نگارگری شده در دوره بایسنقر میرزا می‌توان به، کلیله و دمنه، گلستان سعدی، معراج نامه و خمسه نظامی اشاره کرد.

نگارخانه


سمیه درک زاده بازدید : 618 پنجشنبه 04 خرداد 1391 نظرات (1)

مکتب تبریز دوم به دومین دوره از مکتب نگارگری ایرانی تبریز گفته می‌شود.

پیدایش

شاه اسماعیل در سال ۹۰۶ ه.ق پس از شکست دادن آق‌قویونلوها تبریز را به پایتختی برگزید. کتابخانه سلطنتی آق‌قویونلوها در اختیار او قرار گرفت و هنرمندانی که در کتابخانه آق‌قویونلوها کار می کردند به خدمت او در آمدند.

شاه اسماعیل آن‌ها را به ادامه کارهای هنری که در دست داشتند، واداشت. یکی از هنرمندان برجسته مکتب ترکمان تبریز، سلطان محمد تبریزی بود که به خدمت شاه اسماعیل درآمد و از این زمان به بعد یکی از پایه‌های محکم مکتب جدیدالتأسیس تبریز دوره صفوی شد.

شاه اسماعیل در سال ۹۱۶ ه. ق به هرات حمله برد و آنجا را به تصرف خود درآورد و سنت و دستاوردهای غنی و شکوهمند مکتب هرات دوره تیموری را به ارث برد. او از قرار معلوم بعضی از آثار نفیس و کتب ارزشمند مکتب هرات را به تبریز منتقل کرد.

شاه اسماعیل سپس فرزند دو ساله خود تهماسب میرزا را همراه یکی از امیران قزلباش، حاکم هرات کرد. تهماسب سپس فرزند دو ساله خود تهماسب میرزا در هرات زیر نظر استادان برجسته به فراگیری نقاشی و خطاطی پرداخت. او پس از گذراندن هشت سال در هرات به تبریز بازگشت و در سال ۹۳۰ ه. ق به سلطنت رسید. ظاهراً او همراه خود شماری از هنرمندان مکتب هرات از جمله کمال‌الدین بهزاد را به تبریز آورد. شاه اسماعیل در سال ۹۲۸ ه. ق فرمان کلانتری کتابخانه را به نام بهزاد صادر و او را سرپرست کتابخانه سلطنتی کرد.

شاه تهماسب که شیفته نقاشی و خطاطی بود پس از رسیدن به سلطنت به حمایت از این هنرها پرداخت و هنرمندان زیادی از مکتب هرات و ترکمان را در پروژه‌های شکوهمند کتاب آرایی به کار گرفت و بدین ترتیب آثار مکتب تبریز دوره صفوی پدیدار شد و مکتب تبریز که یکی از مکاتب درخشان هنر نگارگری ایران است شکل نهایی خود را پیدا کرد و آثار شکوهمندی چون شاهنامه شاه تهماسبی و خمسه نظامی شاهی را تولید کرد.[۱]

پس از بقدرت رسیدن شاه اسماعیل هنرمندان در تبریز گرد آمدند و در کتابخانهٔ سلطنتی که ریاست آن را بهزاد بعهده داشت به فعالیت پرداختند . قاسم علی شیخ زاده و میرک که همراه بهزاد از هرات به تبریز آمده بودند شیوه ای را بنیاد گذاشتند که بر دوش بهزاد و شاگردانش بود. شهرت بهزاد هنرمندان پس از خود را تحت تاثیر قرار داد و بسیاری آثار خود را با نام و امضای او ارائه می دادند. شاه تهماسب از اوان کودکی به فرا گیری خط و نقاشی پرداخت وطراحی نزاکت قلم را به مرتبه کمال رسانید .او در جوانی استادان معروف را گرد آوری کرد ولی در اواخر عمر به این هنرمندان توجه کمتری داشت به طوری که بسیاری از آنان دردربار ابراهیم میرزا در مشهد گرد آمدند وسبکی دیگر را به وجود آوردند.

نقاشان مکتب تبریز سطح تخت نقاشی را شکستند و ترکیب بندیهای چند سطحی آفریدند .همه چیز آکنده از حرکت و جنبش بود رنگها درخشان و پرکشش و حالت مورد نظر را به وجود می آورد.

از مشخصه‌های نقاشی دورهٔ صفوی لباس و پوشش سر اشخاص است. یکی از نقاشان بزرگ این دوران استاد محمدی استاد طراحی با قلم بود. از مشخصات آثار او تصویر اشخاص بلند قامت با صورت گرد و کوچک و واقع بین بود در ترسیم مناظر زندگی در نواحی روستانی است. او از جمله کسانی است که بر روی نگارگران پس از خود تاثیر بسزایی داشته است و او را استاد رضا عباسی می نامند. در همین دوران چند نگار گر دیگر با اسامی شبیه نام استاد رضا عباسی می زیسته اند.توجه رضا عباسی به خود انسان بیشتر از فضای اطراف اوست. این نکته حتی در تأکید پرداخت اودر شکل انسان نسبت به زمینه‌های ساده ای که در آثارش استفاده کرد، کاملاً روشن است. ظرافت کارهای دورانی جوانی رضا عباسی، یاآور و احیا کننده سنتهای متزلزل نسل قبل نقاشان صفوی در دربار شاه تهماسب بود ولی در اواخر، طرحهای او تحت تاثیر تجارب زندگی اشرافی زمان خود و گذشت عمر، لطافت خود را از دست داد و خشن شد.موضوعات او بیشتر از بین افراد طبقات پایین جامعه انتخاب شده و از طرف دیگر نفوذ و رواج نقاشی اروپایی در آثار این استاد بی تاثیر نبوده است.

شاگردان زیادی نزد او تربیت یافتند که هر کدام سبک و روش وی را ادامه داده اند که مهمترین آنها عبارتند از: محمد شفیع عباسی، افضل الحسینی، محمد معین مصوّر، محمد علی، محمد یوسف و محمد قاسم. از این زمان به بعد، نقاشی دیگر در خدمت کتاب آرایی نیست و شکلی مستقل به خود می گیرد. این نکته در آثاری که از هنرمندان به اروپا رفته آشکارتر است. از معروفترین این هنرمندان محمد زمان نام دارد. نقاشی‌های او کاملاً بر اساس نقاشی غربی است. موضوع نقاشیهای محمد زمان در مواردی، رابطه ای با فرهنگ اسلامی – ایرانی ندارد. اما در مواردی هم جنبه‌های فرهنگی زمان خود نظر داشته است، که از جمله آنها تصاویری است که بر مبنای ادبیات فارسی کشیده است . اما یک تفاوت بین آثار محمدزمان و دیگران وجود دارد، و آن گرایش به اصول طبیعت پردازی است، یعنی بعد نمایی، سایه پردازی و غیره، از این رو، در آثار محمد زمان دیگر نه غنای رنگهای شفاف و تخت بهزاد را می توان دید، و نه ظرافت و سرزندگی خط‌های رضا عباسی را.

در دوره صفوی در پی تماس‌های مکرر ایرانیان و اروپائیان ابداعاتی بروز نمود و موجب تحول در هنرهای تجسمی ادوار پس ازخود گردید."از ویژگی‌های نقاشی‌های صفوی، وابستگی و همانندی‌های سبک‌شناسی در نقاشی‌های نسخ خطی و دیوار نگاره هاست. به نحوی که بررسی و مطالعه هر کدام، شناخت آثار گروه دیگر را در پی خواهد داشت.

سمیه درک زاده بازدید : 581 سه شنبه 02 خرداد 1391 نظرات (0)

مکتب تبریز اول

 
 

مکتب تبریز اول (قرون ۷ و ۸ ه. ق.) اولین مکتب نگارگری ایرانی است که در تبریز پایه‌ریزی شده و به همین دلیل آن را مکتب تبریز نامیده‌اند. این مکتب مصادف با حکومت ایلخانان مغول در ایران است که مرکز خود را تبریز قرار دادند. این مکتب، دوره آغاز ورود عناصر چینی به حوزه‌ی نگارگری ایرانی به حساب می‌آید. در این دوره تأثیر نقاشی چینی بر روی نگارگران ایرانی واضح است.

از آثار این مکتب می‌توانیم به منافع الحیوان ابن بختیشوع (۶۹۵ ه.ق)، جامع التواریخ رشیدی (۷۱۴ ه.ق) و شاهنامه دموت (ابوسعیدی) (۷۳۱-۷۳۷ ه.ق) به خط نسخ اشاره کنیم. بیشتر این کتاب‌ها در ربع رشیدی تهیه شدند.

ویژگی‌ها

چهره‌ها، نحوه نمایش طبیعت مثلاً ترسیم تنه پیچیده و گره‌دار درختان و صخره‌های تیز و دشت‌های بریده و ابرهای مواج، مراعات نسبت‌ها، دقت در رسم گیاهان و اعضای بدن حیوانات، و تحرک و جنبش بیشتر در نمایش صحنه‌ها به جای آرامش و سکون موجود در نقاشی سنّتی ایرانی در این مکتب دیده می‌شوند.

از سوی دیگر، استفاده از نقوش تزیینی هنر ایرانی مانند نقوش هندسی کاشی‌کاری، و اعتبار بخشیدن به معماری ایرانی به عنوان اصلی‌ترین جانمایه کار و بازنمایی روح ملی، تقلید صرف از هنر چینی را نفی می کند.

هنرمندان ایرانی در عین پذیرش عناصر تازه که به آثار آنان جلوه‌ای نو و تحرکی بیشتر می‌بخشید، این عوامل را با شیوه سنتی نگارگری ایرانی چنان آمیختند که به سختی می‌توان این عناصر تازه را در میان تاروپود هنر سنّتی تمیز داد. در واقع، آمیختن این عناصر جدید به شیوه‌ای کاملاً ایرانی انجام پذیرفت؛ به طوری که لطمه‌ای به تداوم هنر نگارگری ایرانی وارد نکرد.

مکتب تبریز در دوره ایلخانان، بیشتر با عنوان سبک مغولی و گاه سبک رشیدیه معرفی شده است.

رشیدالدین، جامع التواریخ، مکتب ایلخانی، کتابخانه دانشگاه ادینبورو، جلوس سلطان لهراسب در بلخ، آثاری هستند که در مکتب تبریز خلق شده‌اند.

از محصولات دیگر کارگاه‌های تبریز، شاهنامه دموت است که نگاره‌های آن توسط چند نقاش اجرا شده است و هم اکنون تنها چند تصویر پراکنده از آن باقی است. در نگاره‌های شاهنامهٔ دموت سنت‌های ایرانی و بین‌النهرینی پیش از مغول با سنت‌های خاور دور آمیخته شده‌اند. تصویرگران شاهنامه دموت تمایلی به نشان دادن حالات عاطفی انسان و تجسم حجم و عمق نشان می‌دهند که در سنت نقاشی ایرانی بی‌سابقه است. شاهنامهٔ دموت را می‌توان نقطهٔ اوج پیشرفت نقاشی عهد ایلخانی دانست.

تصاویر یک نسخه مصور کلیله و دمنه نمونه دیگری از آثار مکتب تبریز است که در آن عناصر منظره طبیعی تنوع قابل ملاحظه‌ای یافته‌اند.

از نگارگران این دوره می توان از احمدِ موسی، امیر دولتیار، مولانا ولی‌الله و محمدعلی توسی کاتب نام برد

نگارخانه

سمیه درک زاده بازدید : 452 دوشنبه 01 خرداد 1391 نظرات (0)

کمال‌الدین بهزاد بزرگ‌ترین و مشهورترین نقاش نگارگری ایرانی (مینیاتور) اهل هرات در قرن دهم هجری بود. تاریخ تولد و وفاتش معلوم نیست، بقولی در۹۴۲ ه‍ . ق. درگذشت. استاد او بقولی امیر روح‌الله معروف به میرک نقاش هراتی کتابدار سلطان حسین بایقرا، و بقول دیگر پیر سیداحمد تبریزی بود؛ و کسان دیگری را نیز نام برده‌اند. چیزی نگذشت که نزد علیشیر نوایی و سپس در دربار سلطان حسین بایقرا در هرات تقرب یافت. و پس از برافتادن تیموریان خراسان بدست محمد شیبانی همچنان در هرات ماند و بعد از استیلای شاه اسماعیل اول صفوی بر ازبکان، همراه وی به تبریز رفت. و در ۹۲۸ ه‍ . ق. به ریاست کتابخانهٔ سلطنتی منصوب گردید. در دورهٔ شاه طهماسب صفوی نیز در کمال عزت و احترام میزیست، و سرانجام در تبریز درگذشت. و در همانجا در جوار کمال‌الدین خجندی شاعر مدفون شد.

آثار بهزاد

نظر به شهرت بهزاد، طی قرن‌ها کسان بسیاری کارهای او را تقلید کرده و نامش را بر تصویرهای بیشمار گذاشته‌اند. از اینرو تمیز دادن تصویرهای اصلی او کار دشواری است. این تحقیقات مخصوصاً پس از برپا شدن نمایشگاه هنر ایرانی در لندن (۱۹۳۱ م.) تا حدی به نتیجه رسیده‌است. اساس اطلاعاتی که از کار او در دست است تصویرهایی است که با امضای اصیل او در نسخه‌ای از بوستان سعدی نقش شده. و اینک در کتابخانهٔ ملی قاهره نگهداری می شود. شیوهٔ بکار بردن رنگ‌های گوناگون و درخشان تصویرها از حساسیت عمیق بهزاد نسبت به رنگ‌ها حکایت می‌کند. از این تصویرها چنین برمی‌آید که بهزاد بیشتر به رنگ‌های به اصطلاح «سرد» (مایه‌های گوناگون سبز و آبی) تمایل داشته، اما در همه جا با قرار دادن رنگ‌های «گرم» (به ویژه نارنجی تند) در کنار آنها، به آنها تعادل بخشیده‌است. تناسب یک یک اجزای هر تصویر با مجموعهٔ آن تصویر شگفت‌انگیز است. شاخه‌های پرشکوفه و نقش کاشی‌ها و فرشهای پرزیور زمینهٔ تصویرها نمودار ذوق تزیینی و ظرافت بی‌حساب بهزاد است. اما بیش از هر چیز واقع‌بینی اوست که کارهایش را از آثار نقاشان پیش از او متمایز ساخته‌است. این واقع‌بینی به خصوص در تصویرهایی به چشم می‌خورد که صرفاً جنبهٔ درباری ندارد و نشان‌دهندهٔ زندگی عادی و مردم معمولی است (شیر دادن مادیان‌ها به کره‌ها در مزرعه، تنبیه کسی که به حریم دیگری تجاوز کرده، خدمتکارانی که خوراک می‌آورند، روستائیان در کشتزار و غیره). دیگر اینکه صورت آدم‌ها به صورت عروسک‌وار و یکنواخت نقاشی‌های پیش از بهزاد شبیه نیست. بلکه هر صورتی نمودار شخصیتی است و حرکت و زندگی در آن دیده می‌شود. آدم‌ها در حال استراحت نیز شکل و حالاتی طبیعی دارند. بر کارهای دیگری که به بهزاد منسوب است امضای مطمئنی دیده می‌شود. به این جهت، تنها سبک تصویرها (ترکیب بیمانند نقش‌های تزئینی با صحنه‌های واقعی) می‌تواند راهنمایی برای تمیز دادن کارهای اصیل او به شمار آید. در میان تصویرهای بیشماری که در کتاب‌ها یا جداگانه به نام بهزاد موجود است اختلاف عقیده میان خبرگان بسیار است. اما بهرحال بسیاری از این کارها اگر ازآن خود استاد نباشند وابسته به مکتب او هستند. برخی از کتاب هایی که با تصویرهای منسوب به بهزاد مزین‌اند ازین قرارند:

  • خمسهٔ امیر علیشیر نوائی (مورخ ۸۹۰ ه‍ . ق.، در کتابخانهٔ بودلیان).
  • گلستان (مورخ ۸۹۱ ه‍ . ق. جزء مجموعهٔ روچیلد پاریس).
  • خمسهٔ نظامی (مورخ ۸۴۶ ه‍ . ق. موزهٔ بریتانیائی).
ساختن قصر خورنق، اثری از استاد کمال‌الدین بهزاد

نفوذ بهزاد بیش از هر چیزی در کار شاگردان او دیده می‌شود. برخی از شاگردانش، مانند قاسم‌علی و آقا میرک، در کار خود بیش و کم به پای استاد رسیدند. با آنکه در زمان صفویه سبک مینیاتورسازی بار دیگر دچار تحول شد، نزدیک نیم قرن پس از بهزاد نفوذ او در کار نقاشان به چشم می‌خورد. نقاشان هراتی سبک بهزاد را به بخارا بردند و آنرا در دربار خاندان شیبانی پرورش دادند. کتابی بنام مهر و مشتری که در ۹۲۶ ه‍ . ق. در بخارا استنساخ شده نمودار آن است که سبک بهزاد در بخارا بهتر از تبریز حفظ شده‌است. مهاجرت برخی از نقاشان سبب اشاعهٔ سبک بهزاد در هندوستان نیز گردید.

نگارخانه

 

سمیه درک زاده بازدید : 551 پنجشنبه 28 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

شکاف‌هايي که به تازگي پاي کوه نقش‌رستم و روي سطح زمين،‌ در فاصله دو يا سه متري کوهي که مقبره 4 شاه هخامنشي و نقش‌هاي دوره ساساني و ايلامي روي آن قرار گرفته، ايجاده شده زنگ خطري براي اين آثار مهم باستاني است. به گفته يک زمين‌شناس، خطري جدي نقش‌رستم را تهديد مي‌کند.

 

به گزارش CHN‌ پيش از اين ترک‌هايي در بدنه کوه نقش‌رستم، به خصوص در بخشي‌ که مقبره خشايارشاه واقع شده‌است ديده مي‌شد، که گفته مي‌شود بر ميزان اين ترک‌ها افزوده شده‌است. اما به تازگي ترک بزرگي در پاي اين مجموعه جهاني ايجاد شده و شنيده‌ها حاکي از آن است که استفاده از قنات‌هاي نزديکي اطراف اين محوطه باعث به وجود آمدن اين شرايط شده است.

«محمدرضا قدري»، زمين‌شناسي که پيش از اين روي رانش‌هاي قلعه زيويه نيز مطالعاتي داشته درباره شکاف‌هايي که به تازگي در نقش‌رستم ايجاد شده به CHN‌ مي‌گويد: «اين شکاف‌ها يک گسيختگي است که قبلا وجود نداشته و بايد جدي گرفته شود. چند عامل در پيدايش اين گسيختگي موثر است که لازم است به وسيله متخصصان از نزديک مورد بررسي قرار گيرد.»


وي در ادامه گفت: «کوه حسين که آثار نقش رستم روي آن ساخته شده‌است، مربوط به سازند گدوان است که از جنس آهک، رس و شيل تشکيل شده است. سطح زمين در پاي اين بخش از کوه بر خلاف ديگر قسمت‌ها که صاف و يکنواخت هستند، شيب کمي دارد که مي‌تواند به حرکت کند و نامريي لايه‌هاي رسي و شيلي بيانجامد.»


به گفته وي اما مساله مهم در پيدايش اين گسيختگي مربوط به لايه‌هاي آهکي بوده که ممکن است از زير دچار انحلال شده باشند.


قدري دراين‌باره گفت: «اين گسيختگي اگر عميق باشد لازم است سطح آبهاي زيرزميي اين محدوده مورد بررسي قرار گيرند. به نظر مي‌رسد اين شکاف و گسترش به افزايش فروروي آب‌هاي جاري و تداوم انحلال سنگ‌ها زيرين منجر مي شود که در صورت انحلال بيشتر سنگ‌هاي زيرين، سطح زمين در اين بخش دچار نشست و فروريزي مي‌شود.»


وي تاکيد کرد: «نشست زمين در هر اندازه و هر مقايس مکاني و زماني که روي دهد، براي آثار باستاني نقش‌رستم زيانبار است.»


اين زمين‌شناس درباره سفره‌هاي آب‌هاي زيرزميني محدوده کوه رحمت گفت: «سفره آب‌هاي زيرزميني کوه رحمت به صورت کارستي بوده که داراي بيلان آبي مثبت است. خروج آب‌هاي زيرزميني اين بخش به وسيله چشمه، کاريز و چاه‌هاي کارستي صورت مي‌گيرد. شرايط آبگيري و آبدهي اين سفره کارستي در فرايند انحلال لايه‌هاي آهکي موثر بوده که لازم است به صورت سيستماتيک مورد مطالعه قرار گيرد.»


قدري همچنين درباره ترک بزرگي که روي مقبره خشايارشاه به وجود آمده گفت: «يک شکستگي نيز به صورت عمودي در ديواره کوه روي مقبره خشايارشاه وجود دارد که ساختار و شرايط پيدايش آن با اين گسيختگي متفاوت است.»


به گفته دوستداران ميراث بنياد پاسارگاد بسياري از معادن اطراف کوه نقش‌رستم مجوزهايي براي استخراج گرفته‌اند که انفجارهاي ايجاد شده در اين معادن مي‌تواند باعث گسترش ترک‌هاي آثار نقش‌رستم شود.


نقش رستم نام مجموعه باستاني در شهرستان مرودشت استان فارس ايران است که يادمان‌هايي از ايلاميان، هخامنشيان و ساسانيان را در خود جاي داده‌است. آرامگاه چند تن از پادشاهان هخامنشي (از جمله داريوش بزرگ و خشايارشا)، نقش برجسته‌هايي از وقايع مهم دوران ساسانيان (از جمله تاجگذاري اردشيرپاپکان و پيروزي شاپور اول بر امپراتوران روم)، بنايي موسوم به کعبه زرتشت و نقش‌برجسته ويران‌شده‌اي از دوران ايلاميان در نقش رستم قرار دارد.

سمیه درک زاده بازدید : 376 چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

سكه‌هايي باستاني از روزگار ساساني تا هنگامه‌ي يورش مغول، در «داراب»، پيدا شد.
اين سكه‌ها كه شمار آن‌ها به ٤٠ عدد مي‌رسد، دوم دي‌ماه، در شهر باستاني داراب از شهرهاي باستاني استان فارس، پيدا شده است.
سكه‌ها  به تلاش يگان حفاظت سازمان ميراث فرهنگي استان فارس،‌ يافت شده است.
شهر داراب از کهن‌شهرهای ایراني است كه ديرينگي‌‌اش را به روزگار هخامنشيان نسبت مي‌دهند. این شهر در گذشته، «دارابگرد» نامیده می‌شده است. دارابگرد، چنان‌كه از برخي نگاشته‌هاي كهن، برمي‌آيد، پايگاه و جايگاه اردشیر بابکان سردودمان ساسانيان بوده است. در كتاب‌هاي تاريخي آمده كه یکی از بزرگ‌ترین ضرابخانه‌های ايران در شهر دارابگرد، برپا بوده است و تا پس از ساسانيان نيز همچنان، ضرب سكه در آن انجام مي‌شده است. اين شهر كه طرحي دايره‌مانند داشته درمیان دشت بزرگی، ساخته شده است و پیرامون آن کَندَگ یا خندق بزرگی برای پاسداشت شهر از دشمنان، ايجاد كرده ‌بودند. با توجه به تپه‌هاي باستاني كه در اين گستره يافت شده، باستان‌شناسان، پيشينه‌ي منطقه را چندين هزاره برآورد كرده‌اند.

 

 

سمیه درک زاده بازدید : 443 سه شنبه 26 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

معاون ميراث‌فرهنگي اداره کل ميراث‌فرهنگی، صنايع‌دستی و گردشگری استان هرمزگان از کشفيات تازه در عمليات حفاری تپه مارون واقع در شهرستان رودان خبر داد.

«عباس نوروزي» در گفتگو با ميراث آريا، گفت: در اکتشافات و لايه‌برداري‌هاي اخير که در محوطه باستان‌شناسي تم‌مارون توسط گروه باستان‌شناسي انجام شده، ابزار جراحي مغز انسان مربوط به هزاره سوم پيش از ميلاد مسيح کشف شده است.

او ادامه داد: در گذشته نيز نمونه‌هايي از اين آثار در شهر سوخته سيستان مشاهده شده که در کف خانه‌هاي مسکوني هزاره‌هاي پيش از ميلاد پيدا شده‌اند.

معاون ميراث‌فرهنگي اين استان با اشاره به اينکه کشف چنين آثاري مي‌تواند نتايج مهمي در يافته‌هاي باستان‌شناسي را ثابت کند، اظهار داشت: دانش بشر در دوره‌هاي متوالي با شيوه‌هاي مختلف به بلوغ رسيده است و همچنين اقوام باستاني حاضر در اين مناطق از هوش و درايت منحصر به فردي در حل مشکلات و مسايل پزشکي برخوردار بوده‌اند.

«نوروزي» بيان داشت: همچنين در سطوح بالايي تم‌مارون نيز آثاري مربوط به دوره اشکاني مشاهده شده که نشان‌دهنده آن است که بشر در دوره‌هاي مختلف تاريخي در اين محوطه سکونت داشته است.

او شرايط جغرافيايي اين منطقه در گذشته را نيز تشريح کرد و افزود: اين منطقه داراي محدوده وسيعي از تپه‌هاي باستاني بوده و به دليل قرار گرفتن در ميان دو رود به بين‌النهرين کوچک شباهت داشته است.

سمیه درک زاده بازدید : 496 یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 نظرات (0)
درباره عزت الله نگهبان
پاسدار ميراث ايران
 
دكتر عزت الله نگهبان - باستان شناس متولد ۱۳۰۰ - اهواز
۱۳۲۸-  فارغ التحصيل رشته باستان شناسى از دانشگاه تهران
۱۳۲۹-  ورود به مؤسسه شرق شناسى دانشگاه شيكاگو
۱۳۳۳-  اخذ درجه فوق ليسانس
۱۳۴۵-  اخذ دكتراى افتخارى از دانشگاه تهران
۵۶-۱۳۴۶-  مديريت گروه باستان شناسى دانشگاه تهران
۱۳۳۶-  بنيان گذارى مؤسسه باستان شناسى دانشگاه تهران
-  ايجاد كارگاه دائمى دشت قزوين براى فعاليتهاى دانشجويان
- از دكتر نگهبان چندين كتاب و بيش از ۷۰ مقاله مهم علمى در زمينه باستان شناسى به چاپ رسيده است.
«باستان شناسى، دانش بررسى فرهنگ هاى انسانى از راه بازيابى، مستندسازى، و تحليل بازمانده هاى مادى بشر، همچون معمارى، دست ساخته ها، بازمانده هاى انسانى و يا پهنه زمين است. هدف نهايى باستان شناسى، روشنگرى درباره تاريخ بشر و فراز و فرود شكل گيرى تمدن است. از اين رو بسيارى از رشته هاى ديگر علوم انسانى نظير تاريخ، گيتا شناسى، زمين شناسى و مردم شناسى در پيوند با اين دانش بشرى بوده اند. با اين حال علم باستان شناسى از چندين دهه قبل نه تنها در اصول و روش تحقيق، بلكه در اهداف نيز به سرعت دستخوش تحولات بنيادى شده است. باستان شناسى با درك مفاهيم ميراث گذشتگان بر مبناى آثار باقى مانده در درون و برون خاك به اين اسناد و ميراث گذشته معناى فرهنگى ويژه مى دهد.»
در ايران همپاى كاوش هاى فرنگيان، دانش باستان شناسى نزد معدود دانش آموختگان و فرهيختگان اين رشته، بسط و گسترش يافت.
در اين ميان بودند بزرگانى كه در تثبيت و ساماندهى مبانى باستان شناسى از يك سو و پژوهش هاى فراگير عملى اين رشته در ايران سهم بسزايى داشتند.
دكتر عزت الله نگهبان از جمله اين بزرگان و از مهمترين آنهاست.
مهرگان امروز به اين چهره مهم علمى اختصاص يافته است:
زهرا نعيمى: عزت الله نگهبان را جملگى پدر باستان شناسى نو در ايران مى دانند و جملگى از خدمات ارزنده اش ياد مى كنند. خدمات او آنچنان است كه ضمن اهميت هر كدام از عناوين آن، مجموع به هم پيوسته اى است كه به ارتقاى سطح دانش باستان شناسى به طور عام و گسترش كاوش هاى عملى به طور خاص منجر شده است. و نيز مى توان گفت بنياد و اساس تحصيلات آكادميك نو در رشته باستان شناسى و كمك به وضع قوانينى كه همچنان پا بر جا و راهگشاى بسيارى مسائل موجود در اين زمينه است، مرهون تلاش و فعاليتهاى اين پژوهشگر و معلم باستان شناس ايران است.
ديد باز و دور انديش نگهبان، تجارب بسيار او و آشنايى با وضعيت آموزش اين رشته در دانشگاهها و اطلاع از جايگاه چنين مقوله اى در جوامع گوناگون و البته عشق به پايدارى ميراث گذشتگان او را بر آن داشت كه تمام نيروى خود را به كارگيرد تا بتواند در جهت آشنايى هرچه بيشتر مردم و مسؤولان با فرهنگ، هنر و هويت پيشينيان خود و ايجاد نگرش نو به اين موضوع كه تا آن زمان ميراث فرهنگى را چيزى جز گنج تلقى نمى كردند، گامى مؤثر بردارد. نگهبان در ۱۳۰۰ شمسى در اهواز به دنيا آمد. تحصيلات خود را در دبستان جمشيد جم و دبيرستان فيروز بهرام و مدرسه فنى آلمانى در تهران به پايان برد. او در سال ۱۳۲۸ فارغ التحصيل رشته باستان شناسى از دانشگاه تهران شد. در ۱۳۲۹ وارد مؤسسه شرق شناسى دانشگاه شيكاگو شد و در مدت چهارسال مدرك فوق ليسانس اين دانشكده را از آن خود كرد.
طى اين سالها با راهنمايى رونالدمك كان به بررسى سير سفال نخودى رنگ در منطقه خوزستان پرداخت و اطلاعات بسيارى در اين زمينه جمع آورى كرد كه حاصل آن را در نهايت در رساله خود تدوين كرد. همزمان با تحصيلات او در شيكاگو، اوضاع سياسى ايران در نهايت پرتلاطم بود و نهضت ملى شدن صنعت نفت به پرتگاه كودتا نزديك مى شد . با جريانات منتج به كودتا عليه دكتر مصدق و قيام ملى در سال ۳۲ اوضاع سياسى و اجتماعى ايران آشفته شد و به همين دليل كمكهاى مالى دولت ايران هم به دانشجويان ايران در خارج قطع شد و در اين زمان بود كه او مخارج تحصيل و زندگى خواهرش را نيز كه به تحصيل در آلمان مشغول بود ، تأمين مى كرد و اينگونه بود كه نگهبان جوان با قطع كمكهاى مالى مجبور شد بخش اعظم وقت خود را صرف كسب درآمد كند. يكى از جالبترين مشاغل گوناگونى كه طى اين مدت تجربه كرد، عكاسى خانه به خانه از كودكان بود. شغلى كه لازمه آن چهره اى خندان و طبعى شوخ است و اين بيانگر جنبه اى از شخصيت نگهبان بود كه او در پنهان كردن آن كم و بيش موفق بوده است.
او طى اقامتش در شيكاگو در اينترنشنال هاوس در نزديكى دانشگاه زندگى مى كرد و در همين مكان بود كه با همسرش مير يام لويس مير دانشجوى رشته كتابدارى آشنا شد و با او ازدواج كرد.
نسل نگهبان، نسل دلسوختگان فرهنگ ايرانى است و هويت ملى بيش از هر هويت ديگرى، بينش و نظرگاه اين نسل را آراسته است.
نگهبان نيز يكى از سرسخت ترين مدافعان منظم كردن فعاليتهاى مربوط به باستان شناسى بود بسيارى او را دشمن بزرگ قاچاقچيان و دلالان عتيقه در ايران مى دانند. و به راستى كه نام او با مشى و منش پاسدارى از ميراث فرهنگ ايران قرين و عجين است و با همين مشى بود كه در پنجمين كنگره بين المللى باستان شناسى و هنر ايران در سال ۴۷ مقاله اى ارائه داد و در آن ماده اى پيشنهاد كرد كه براساس آن خريد و فروش اشياى باستانى به صورت غير مجاز واز طريق قاچاق ممنوع اعلام شود. و كنگره را ملزم به صدور قانونى در اين زمينه كرد و بدين ترتيب نقش اساسى در تصويب قطعنامه اى در محكوم كردن قاچاق و فروش اشياى عتيقه داشت. او بهتر از هر كس ديگر مى دانست كه ميراث فرهنگى ايران گنجينه اى است كه هويت فرهنگى ما را رقم زده است و حراست از آن را وظيفه خود مى دانست.
نگهبان پيگيرى صدور قطعنامه منع فروش اشياى عتيقه را در سمت مشاورت اداره باستان شناسى وقت ادامه داد و سهم عمده اى را در جلوگيرى از فعاليتهاى غير قانونى در زمينه خريد و فروش وقاچاق اشياى باستانى به خود اختصاص داد. او حتى درمخالفت با شهرام، پسر اشرف پهلوى كه يكى از عاملان خريد وفروش عتيقه درسالهاى پيش ازانقلاب بود، نامه اى به شاه نوشت وازبين رفتن آثار فرهنگى را متذكر شد واينك تمام هم و غمش دراعتلاى مملكت خواهد بود... دركنار اين نگاه سرسختانه براى حفظ ميراث فرهنگى ايران ، او شرايط كاوش و پژوهش هاى علمى ونظرى درباره اين ميراث غنى را براى همه پژوهندگان فراهم مى كرد.
 
نگهبان به طور تصادفى با دعوت رابرت بردوود از باستان شناسان مهم آن دوران وهمكارانش به ايران فصل جديد علمى درباستان شناسى پيش ازتاريخ ايران ايفا كرد. تا پيش از ۱۹۶۰ اطلاعات ما درمورد آغاز دوران روستانشينى وتوسعه اقتصاد معيشتى برپايه كشاورزى درايران، بسيار اندك بود . درسالهاى ۱۹۵۰ دكتر« بردوود» براى پژوهشهاى علمى درباره دوران پلايستوسين مؤخر و هولوسين قديم (۱۲۰۰۰ تا ۸۰۰۰ سال قبل از ميلاد) سرگرم فعاليتهاى باستان شناختى دركردستان عراق بود.
با سقوط رژيم پادشاهى درعراق دراواخر سالهاى ۱۹۵۰ ادامه كار پژوهشى غيرممكن شد ودرخواست او براى پژوهش درتركيه به جايى نرسيد.
در۱۹۵۸ دركنگره بين المللى باستان شناسى پيش از تاريخ درهامبورگ دكتر نگهبان و بردوود يكديگر را ملاقات كردند، نگهبان از مشكل بردوود مطلع شد و پيشنهاد كرد كه او كار خود را دركوهپايه هاى زاگرس درايران ادامه دهد.
اين ملاقات اتفاقى و استقبال بردوود از اين پيشنهاد سرآغاز فصلى جديد درباستان شناسى ايران بود ودرنتيجه آن گروهى ازبهترين باستان شناسان بين المللى مانند سانگهول، كنت فلانرى، پتى جوواتسون و بروفس ها و ... فعاليتهاى علمى خود را درايران متمركز كردند.
عزت الله نگهبان تا سال ۱۳۳۵ شمسى در آمريكا بود اما با شنيدن گزارشهايى مبنى بر غارت تپه باستانى مارليك و پاسدارى ازميراث فرهنگى كه دروجود او همواره زبانه مى كشيد باعث شد تا باز گردد وبه كاوش دراين منطقه بپردازد. بالاخره محوطه باستانى مارليك ازقديمى ترين وغنى ترين محوطه هاى باستانى كشور درسال ۱۳۴۰ توسط هيأت ايرانى به سرپرستى دكتر نگهبان وتلاش دكتر محسن مقدم مأمور تشكيل هيأت ، مورد كاوش قرارگرفت.
اشياى به دست آمده ازمارليك ، مهرها وتدفين هاى نادرش گنجينه اى را فراهم كرد كه درنهايت با راه يابى به موزه، برگ ديگرى از اسناد تاريخ تمدن درسرزمين ايران آشكار شد.
نگهبان همچنين با كاربر روى منطقه باستانى هفت تپه باعث نجات اين آثار از تخريب وغارت شد. طرح كشت نيشكر مى رفت كه آثار موجود دراين منطقه را براى هميشه ازبين ببرد. حضور نگهبان مانع از اين فاجعه فرهنگى شد.
او دركنار كار دانشگاه وگروه باستان شناسى كارهاى پژوهشى وتحقيقاتى خود را انجام مى داد.
پس از بازگشت به تهران با درجه دانشيارى به استخدام دانشگاه تهران درآمد وبا اخذ دكتراى افتخارى ازدانشگاه تهران درسال ۱۳۴۵ به درجه استادى ارتقا يافت.
او درسال ۱۳۳۶ مؤسسه باستان شناسى دانشگاه تهران را بنياد نهاد وبه مدت ۱۰ سال عهده دار رياست آن بود.
ازجمله كارهاى ماندگار نگهبان دردانشگاه تهران كه گروه باستان شناسى اش پويايى و پرورش نخبه هاى امروز اين رشته را مديون اوست، قراردادن واحدهاى عملى براى دانشجويان اين رشته حين ۴ سال تحصيل بود.
او با متمركز كردن فعاليتهاى علمى خود درايران اقدام به ايجاد كارگاهى دائمى دردشت سگز آباد قزوين كرد.
براى اين كار پس از كوششهاى فراوان موفق به كسب مجوز وبودجه لازم براى تعمير كاروانسراى محمود محمد آباد خره شد.
با مرمت اين كاروانسرا كه تنها مخروبه اى از آن باقى مانده بود، محلى جهت پژوهشهاى مستمر دانشگاه تهران به وجود آمد كه دانشجويان در فعاليتهاى ميدانى براى پيشبرد اهداف باستان شناسى تربيت مى شدند.
ويلاى شخصى دكتر نگهبان دركلاردشت نيز پايگاه بررسيهاى پژوهشى وباستان شناسى دانشجويان بود كه با رفتن نگهبان به فيلادلفيا اين محل خالى شد.
فارغ از برنامه تدريس وامور ادارى دكتر نگهبان اوقات فراغت خود را به مطالعه برروى فعاليتهاى خود اختصاص داده وهمچنان دراين راه خستگى ناپذير است. پس ازانقلاب نگهبان از ايران رفت .
سالها از وطن خويش وجايى كه يك عمر زندگى اش را صرف آن كرده بود، دور بود تا اينكه پس از تشكيل سازمان ميراث فرهنگى ، دكتر مهدى حجت اولين رئيس اين سازمان، ازاو دعوت كرد تا به ايران بيايد ودرسمت مشاور و راهنماى پروژه هاى باستان شناسى، با اين سازمان همكارى كند. نگهبان به ايران بازگشت، طى مراسمى ازاو قدردانى شد واز آن پس به عنوان مشاوره و راهنما درپروژه ها دائماً دررفت و آمد به ايران بود. اما هم اكنون چهار سالى هست كه كهولت سن به او اجازه چنين سفرهايى نمى دهد . نگهبان را دركنارمان نمى بينيم اما نام او و تلاشهايش ، همواره با ما و تمامى فعالان عرصه باستان شناسى وبه خصوص دانشگاه تهران خواهد بود. كتابهاى فلزات مارليك ، گزارش كامل خويات مارليك، وگزارش كاوشهاى هفت تپه وتعداد بيش از ۷۰ مقاله علمى درزمينه هاى مختلف تاريخ وهنر به خصوص عيلامى ، مكتوباتى است كه از او به يادگار مانده ومنبع همه دانشجويان ودانش آموختگان باستان شناسى درايران بوده ، هست وخواهد بود.
پى نوشت
سمیه درک زاده بازدید : 311 یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 نظرات (0)
150محوطه باستانی مربوط به دوره های هخامنشی ، اشکانی و ساسانی در قشم کشف شد.

رئیس اداره میراث فرهنگی سازمان منطقه آزاد قشم گفت: در این بررسی گسترده باستان شناسی که با حضور 6باستان شناس به سرپرستی دکتر علیرضا خسروزاده رئیس هیات باستان شناسی کشور در دو ماه انجام شد، اشیایی مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد تا دوران متاخر اسلامی قاجاریه و به یک دوره زمانی پنج هزار ساله کشف .

این اشیاء سفال ، شیشه وسایل تزئینی از جنس صدف و شماری سکه نقره است.

دشتي زاده اثبات حضور ایرانیان دریانورد را در دوران باستان در خلیج فارس از نتایج اصلی این پژوهش اعلام کرد و گفت:این مطالعات باستان شناسی نشان داد تنها دریانوردان خلیج فارس بودند که ارتباط تجاری با سواحل شرقی قاره آفریقا وسواحل جزیره هندوشرق دور داشتند.(واحد مركزي خبر)

  • بازدید: 21
سمیه درک زاده بازدید : 525 شنبه 23 اردیبهشت 1391 نظرات (0)
۶۴قطعه آجر منقوش دوره مادها در قم کشف شد
بررسی های میدانی باستان شناسی در محوطه تاریخی قلی درویش و شمشیرگاه استان قم به کشف ۶۴ قطعه آجر منقوش، احتمالاً مربوط به بناهای یادمانی سیاسی از دوره مادها منجر شد.

بررسی های میدانی باستان شناسی در محوطه تاریخی قلی درویش و شمشیرگاه استان قم به کشف ۶۴ قطعه آجر منقوش، احتمالاً مربوط به بناهای یادمانی سیاسی از دوره مادها منجر شد.مهرداد ملک زاده یکی از سرپرستان هیأت کاوش های میدانی باستان شناسی در استان قم، درباره کشف نخستین نمونه آجر های منقوش در قلی درویش گفت : بررسی های باستان شناسان در سیلک کاشان در اوایل دهه ۱۹۳۰ به کشف نمونه های مشابهی از آجرهای منقوش قلی درویش و شمشیرگاه قم منجر شده بود. وی افزود : سال گذشته نیز در جریان حفاری های باستان شناسی که به سرپرستی سیامک سرلک صورت گرفت یک نمونه دیگر از این آجرهای منقوش در کنار سکوی خشتی قلی درویش کشف شد و آخرین بررسی های سطحی در قلی درویش هم که مربوط به بررسی های میدانی باستان شناسی در استان قم می شود، منجر به کشف ۳ آجر منقوش دیگر از سازه خشتی قلی درویش شد. به گفتة ملک زاده، کشف این ۳ آجر منقوش نشان می دهد که سکوی خشتی قلی درویش با مقدار زیادی از این آجرهای منقوش تزیین شده بود و برای نقش های موجود روی آجرها می توان احتمال داد که سکوی خشتی قلی درویش بنای یادمان سیاسی بوده است. به اعتقاد این باستان شناسی، سکوی خشتی قلی درویش با سازه بزرگ سیلک قابل مقایسه است و نمونه قمی از نظر زمان، اندکی مقدم تر از نمونه کاشانی به نظر می رسد. ملک زاده می افزاید : آجرهای منقوش کشف شده در قلی درویش، بی شباهت به آجرهای منقوش سازه بزرگ خشتی سیلک نیست و این موضوع نشان می دهد که این دو سازه معرف یک فرهنگ و مربوط به اواخر عصر آهن ۲ و اوایل عصر آهن ۳ و حکومت مادها می شود، این در حالی است که پیش از دکتر صادق ملک زاده ، شهمیرزاده در بازخوانی تپه باستانی سیلک، سازه خشتی بزرگ را زیگوراتی مربوط به پیش از عصر آهن و حدود ۴ هزار سال پیش دانسته بود. ملک زاده در خصوص دیگر یافته های باستان شناسی در بررسی میدانی استان قم گفت : « بررسی های سطحی میدانی در محوطه باستانی شمشیرگاه قم منجر به کشف ۶۱ آجر منقوش خشتی شد که بی شباهت به آجرهای منقوش کشف شده در قلی درویش و سیلک کاشان نیست. از این ۶۱ قطعه آجر منقوش، ۱۴ قطعه نقش جانوری دارند و باقی آن ها نمادهایی از قدرت را نشان می دهد». وی در ادامه گفت : « در گذشته برای دو نوع بنای یادمانی چنین تزییناتی انجام می گرفته و تا این حد انرژی مصرف می شده است، این بناها به دو دسته سیاسی و مذهبی تقسیم می شود. بناهای مذهبی غالباً آتشکده هایی بودند که نمونه های اندکی از آن ها کشف شده است؛ اما آرایه های تزیینی روی این آثار چه در سیلک یا در قلی درویش و شمشیرگاه نمادهایی از قدرت را نشان می دهد و به همین دلیل احتمال می رود که آجرهای منقوش کشف شده در شمشیرگاه و قلی درویش مربوط به بناهای یادمانی سیاسی از دوره ماد باشد. به گفتة ملک زاده کشف ۶۱ آجر منقوش شمشیرگاه قم و ۳ آجر منقوش قلی درویش بر اساس بررسی های سطحی بوده است و احتمالاً بر اساس حفاری های باستان شناسی، مقدار بیشتری از این آجرها کشف خواهد شد که در آن صورت احتمال وجود بنای یادمانی سیاسی در این محوطه ها قوت بیشتری می گیرد. به گفتة باستان شناسان، استان قم یکی از مهم ترین محوطه های تاریخی استقرار اقوام عصر آهن را در خود دارد. بررسی های باستان شناسی در این استان نشان می دهد که اقوامی از حدود ۸ هزار سال پیش استقرار را در این منطقه از کشور آغاز کرده اند که در دوره عصرآهن به شکوفایی قابل توجهی در این خصوص رسیده بودند.

سمیه درک زاده بازدید : 355 جمعه 22 اردیبهشت 1391 نظرات (0)
پژوهش‌هاي ژئوفيزيک توسط تيم ايراني در شهر ساساني استخر، منجر به شناسايي و کشف ساختارهاي "هيپوداموسي" يا "شطرنجي" در بخش غربي اين شهر باستاني شد. تا کنون پژوهشگران موفق به بررسي ژئوفيزيک 8 هکتار از محوطه باستاني شهر استخر شده‌اند و قرار است اين پژوهش‌ها تا محدوده‌اي بالغ بر 12 هکتار نيز ادامه داشته باشد.
 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خبرگزاري ميراث فرهنگي - بررسي‌هاي ژئوفيزيک در شهر باستاني استخر تا کنون منجر به شناسايي ساختار هاي منظم معماري و هيپوداموسي (شطرنجي) از دوره ساساني شده است.

اين کشف نشانگر آن است که شهر سازي دوره ساساني در شهر استخر نيز بر اساس نقشه از پيش تعيين شده شکل گرفته است.

"علي اسدي"، باستان شناس و مسئول مطالعات باستان شناسي شهر استخر با بيان اين خبر به CHN افزود: «در ادامه برنامه پژوهش‌هاي باستان شناسي "بنياد پژوهشي پارسه و پاسارگاد"، 12 هکتار از شهر باستاني استخر با تکيه بر پيش‌فرض‌هاي مطرح شده در خصوص چگونگي ساختارهاي شهري دوره ساساني و اسلامي در حال مطالعات ژئوفيزيک است.»

اين مطالعات توسط "بابک امين پور"، يکي از متخصصان بررسي هاي ژئوفيزيک در زمينه باستان شناسي کشور انجام مي شود.

اسدي به ميراث خبر گفت: «نتايج نخستين فاز عمليات ژئوفيزيک در شهر استخر که محدوده‌اي قريب به 8 هکتار را در بر مي‌گيرد، شناسايي ساختارهاي منظمي در بخش غربي شهر است که به صورت "هيپو داموسي" يا "شطرنجي" قابل بررسي و تشخيص هستند.»

به گفته مسئول مطالعات باستان شناسي شهر استخر اين ساختارهاي منظم به احتمال خيلي زياد به شهرسازي دوره ساساني مربوط است كه ادامه بررسي‌ها موضوع را بيشتر آشکار مي‌كند.

در حال حاضر مطالعه 4 هکتار باقي‌مانده آغاز شده و به زودي با پايان يافتن بررسي‌هاي ژئوفيزيک 12 هکتار تعيين شده، يک هشتم محوطه ساساني و اسلامي استخر مورد بررسي هاي دقيق ژئوفيزيک قرار مي گيرد.

بخشي از مطالعات انجام گرفته در شهر استخر معطوف به بخش شرقي و احتمالا اسلامي شهر مي شود که در حال انجام است.

اسدي به CHN گفت: «شهر استخر در دوره ساسانيان خاستگاه دودمان ساساني بوده و حتي اين شهر محل تاج‌گذاري برخي شاهان اين دوره مهم از تاريخ سياسي و اجتماعي کشور بوده است. به همين علت شناخت چگونگي ساختار اين شهر و همچنين شناخت عناصر مختلف معماري آن به خصوص در دوره ساساني بسيار اهميت دارد.»

پيش از اين و طي کاوش‌هاي باستان شناسي "اشميت"، بخشي از غرب محوطه استخر مورد کاوش قرار گرفت که در حين اين کاوش‌ها ساختارهاي منظمي بدست آمد که اشميت آن ها را به دوره ساساني نسبت داده بود.

عمليات ژئوفيزيک در بخش غربي محوطه تاييدي بر نظريه "اشميت" و "ويت کمپ" در مورد وجود ساختارهاي منظمي معماري در بخش غربي استخر و احتمالا نقشه معماري از دوره ساساني است.

باستان شناس و مسئول مطالعات باستان شناسي شهر استخر افزود:« در دوره ساسانيان شهرها عموما با نقشه شطرنجي و منظم ساخته مي‌شدند که قسمتي از آن تاثير گرفته از جنگ هاي اردشير و شاپور با روميان و فعاليت اسيران رومي در شهر سازي ساساني است که منجر به نفوذ شهرسازي رومي و برخي عناصر معماري آن ها در معماري ساساني شده است.»

به گفته اسدي آنچه در نقشه هاي ژئوفيزيک ديده مي شود، حاکي ساختارهاي شطرنجي است، به اين معنا که گذرها متقاطع و موازي هم شکل گرفته اند.

شهر استخر يکي از محوطه‌هاي مهم باستاني کشور است که در پشت تخت جمشيد و آن سوي کوه رحمت واقع شده است.


اين شهر بزرگ در دوره ساساني و اسلامي از اهميت زيادي برخوردار است و هم اکنون نيز قديمي‌ترين مسجد کشور به صورت ويرانه اي در محدوده باستاني اين شهر واقع شده است
سمیه درک زاده بازدید : 372 پنجشنبه 21 اردیبهشت 1391 نظرات (0)
سخن ارنست هرتسفلد در مورد کوه خواجه

ارنست هرتسفلد(1879-1948.م)
چكادي يكتا از سنگ سياه است كه از ميان در ياچه هامون سيستان سربرافراشته است.اين همان ناحيه اي است كه امروز در انجا ايران وافغانستان با يكديگر تلاقي مي كنند.ويكي از مكانهاي مقدس است.اين كوه با ابهت وحيرت انگيز تنها ارتفاع چشمگير در ان دشت پهناور است.معناي اسم اين كوه به فارسي امروزي كوه خدا بوده ودر سنت محل به سراي ابراهيم مشهور است. در اوستا ازاين كوه به اوشيدا ياد مي شود.زردشت در اينجا به شاه ويشتاسب (گشتاسپ) پدر داريوش پناه برده بود.هنوز در دوهفته اول سال زردشتي سيل زوار به سوي اين كوه روانه مي شود.ساختمان واقع در كوه خواجه توسط سكاه هايي بنا شده است كه در 110 ق.م به ايران مهاجرت كرده اند. به هنگام بناي اين كاخ در ان ديار گندافره پادشاهي ميكرده وچون بنيانگذار وصاحب اين قصر بوده حق اين است كه كاخ مزبور را كاخ رستم؛ كاخ گندافره يا حتي كاخ سه مغ بخوانيم . ويرانه هاي واقع در شيب جنوبي كوه خواجه بنايي است كه مي توان آن را كاخي دژ مانند و يا شهري دانست .

كاخ اصلي در ناحيه ي مرتفع تر و در اطراف حياطي وسيع بنا شده است . وروديه جنوبي دهليزي با طاق ضربي است .
درسمت غرب وشدق نيز ايوان هاي بزرگي كه سقف هاي ضربس دارند روبه حياط باز مي شوند درپشت اين ايوان ها اتاق هايي است كه سقف آنها نيز ضربي است درگوشه وكنار ويرانه ها آثاري وجود دارد همه دال بر اينكه اين مجتمع دوبار بنا شده است .
بعد معلوم شد كه نخستين دوره بنا به دوره پيش از ساساني يعني سده اول ميلادي مربوط مي شود و مرحله دوم آن به اوايل دوره ساساني يعني سده سوم ميلادي مربوط است .
در نواحي شرق ايران اسم صحيح براي اين دوره ي قديمي تر را دوره سكايي مي دانند كه معادل مشود با دوره اشكاني در نواحي غرب ايران .
بسياري از ايوان هاي اتاق هاي كوه خواجه مخصوصا ديوار سرسرا درآغاز نقاشي بوده است . در سرسرا ( گالري ) نه تنها چهارديوار بلكه طاق گهوارهي نيز منقوش و تمام نقاشي ها در مرحله نخست انجام گرفته است . و روي تمام آنها را در دوره ي دوم پوشانده بودند .
درنواحي مجاور تصاوير مشابهي از ايزد عشق بدست آمده كه اغلب روي نقره كنده اند و به سده اول ميلادي تعلق دارد .
نقوش ديگر از كساني كه نشسته اند يا آلات موسيقي مي نوازند ويا مي رقصند در يك جا بندبازي روي سرش ايستاده است . از اين نقوش فقط يك بخش آن كه دقيقا وسط نيست قابل تشخيص است . دراين نقش شاهي و شهبانويي زير سايبان سلطنتي ايستاده اند بر روي ديوار پنجره سرسرا ايزدان را تصوير كرده اند آن هم ايستاده و بي حركت .
سمیه درک زاده بازدید : 540 پنجشنبه 21 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

دیوار بزرگ گرگان

 
 

مختصات: شرقی‌″۳۶ ′۰۴ °۵۴ شمالی‌″۱۳ ′۰۴ °۳۷ / ۵۴٫۰۷۶۵۵۲شرق ۳۷٫۰۷۰۳۸۲شمالی / ۵۴٫۰۷۶۵۵۲;۳۷٫۰۷۰۳۸۲ (نقشه) دیوار بزرگ گرگان که دیوار سرخ نیز نامیده می‌شود دیواری تاریخی است که از کنار دریای خزر در ناحیه گمیشان آغاز شده و تا کوه‌های گلیداغ در شمال شرق کلاله ادامه می‌یافته‌است. هم‌اکنون تقریبا تمام این دیوار از میان رفته‌است و تنها بخش‌های کوچکی از آن که در زیر خاک مدفون مانده، باقی است. دیوار تاریخی گرگان پس از دیوار چین(به طول شش هزار کیلومتر)، بزرگترین دیوار دفاعی جهان است.


نام

از آنجا که این دیوار در جنوب دهستان (در ترکمنستان کنونی) و شمال گمیشان آغاز می‌شده و از نزدیکی گرگان و رود گرگان نیز می‌گذشته به این اسامی نیز نامبردار گشته‌است. همچنین محمد بن نجیب بکران در جهان نامه نام این دیوار را تجنبار نوشته و آرنه باستان‌شناس سوئدی نیز در تپه‌های باستانی دشت گرگان به این نام اشاره دارد.

احداث

بیشتر تاریخ‌نگاران براین باورند انوشیروان ساسانی این دیوار را بنا نهاده، اما گردیزی در زین الخبار آغاز بنای آن را به یزدگرد اول و اتمام آن را به انوشیروان نسبت می‌دهد. مارکوارت نیز در شهرستان‌های ایران به ساخت این دیوار توسط یزدگرد و بنای شهر دهستان توسط نرسی اشکانی و کمش تپه توسط آژی‌دهاک اشاره می‌کند. سعید نفیسی هم در تاریخ تمدن ایران ساسانی از تعمیر آن توسط مازیار فرمانروای طبرستان خبر می‌دهد.

بسیاری از کارشناسان براین باورند دیوار تاریخی گرگان همزمان با دیوار چین ساخته شده و هر دوی این بناها برای مقابله با گروهی از مهاجمان به نام هپتال‌ها که از شمال وارد می‌شده‌اند ساخته شده‌است.

ابن اسفندیار، پدر تاریخ مازندران و نویسنده کتاب تاریخ طبرستان، و رابینو، نویسنده فرنگی دوره قاجاریه، در کتاب‌های خود احداث این دیوار را به فرخان بزرگ که از سلسله دابویگان تبرستان بود نامبرده‌اند.

اتفاق نظر است که این دیوار برای جلوگیری از تاخت و تاز قبایل صحرانورد بنا شده بود، ابن خردادبه در مسالک و الممالک از تصرف این دیوار به‌دست صول (چول) پادشاه ترکان می‌نویسد و ثعالبی نیز در غرور ملوک فرس و سیرهم نام دیوار را دربند صول یا دروازه صول می‌نویسد.

مکان

دیوار بزرگ گرگان از ساحل کمش تپه در جنوب رود اترک و شمال بندر ترکمن آغاز می‌شود، اما انتهای آن به روشنی مشخص نیست. مصب رود گرگان، روستای خوجه لر، کوه‌های گلیداغ و یا قله کوه علی آباد.

در سال۱۳۱۶، اریک اشمیت خلبانی آمریکایی که با هواپیمای خود از نقاط باستانی ایران عکاسی می‌کرد، در منطقه گرگان متوجه وجود دیوار قرمز رنگی شد که از سمت دریا به طرف کوه‌های پیش کمر می‌رود. عکس برداری‌های او اسناد مهمی را برای باستان شناسان بعدی برجای گذاشت. در سال۱۳۵۰، محمد یوسف کیانی باستان شناس ایرانی با انجام مطالعاتی طول دیوار را در حدود ۱۷۵ کیلومتر برآورد کرد.

اندازه

ارقام گوناگونی در مورد طول این دیوار وجود دارد، از پنج تا صد و هشتاد فرسنگ، که ممکن است به دلیل نابودی بخش‌هایی از دیوار و همچنین بریده‌بریده بودنش باشد. در این مورد نجیب بکران به دیواری که از درگز تا سرخس ادامه می‌یابد اشاره کرده و می‌گوید «معلوم نیست تا هم خود از دیوار است یا آن خود دیواری دیگر است...»

در مورد جنس دیوار نیز گفتار گوناگونی وجود دارد؛ بلاذری آن را از سنگ و سرب، ابن فقیه از آجر و آهک، ابن خردادبه از آجر و گچ، فردوسی از سنگ و گچ، ثعالبی از سنگ مرمر (بخشی از آن) و نجیب بکران از خشت پخته می‌نویسند. بخشی از دیوار که در روستای گوگجه (شمال کلاله) از زیر خاک بیرون آمده، از آجرهای بزرگ ساخته شده‌است.


بررسی‌های گروه باستان شناسان ایرانی و باستان شناسان دانشگاه‌های ادینبورگ و دورهام، نشان می‌دهد در ساخت این دیوار عظیم ده‌ها میلیون قالب آجر به کار رفته‌است. آنان شواهدی از تعداد زیادی کوره و کارگاه ساخت آجر در طول دیوار و در فواصل نزدیک به آن یافته‌اند که نشان دهنده کارگاه صنعتی بسیار بزرگ برای احداث این دیوار است.

طبق برآوردها۳۰هزار سرباز می‌توانستند در طول دیوار مستقر شوند. باستان شناسان با نمونه برداری و آزمایش خاکسترها و زغال‌های بر جای مانده در کوره‌های آجرپزی، نشان دادند که قدمت دیوار به قرن‌های پنج و ششم میلادی می‌رسد

از دیوار بزرگ گرگان در تعداد زیادی از نوشته‌های تاریخی یاد شده‌است. از جمله آن‌ها؛

  • ۲۵۰ هجری: بلاذری در فتوح البلدان
  • ۲۹۰ هجری: ابن فقیه در البلدان
  • ۳۰۰ هجری: ابن خردادبه در مسالک و الممالک
  • ۳۷۲ هجری: حدود العالم من المشرق الی المغرب
  • قرن چهارم: فردوسی در شاهنامه
  • قرن پنجم: ثعالبی، غرور ملوک فرس و سیرهم
  • ۴۴۳ هجری: گردیزی، زین‌الاخبار
  • ۶۰۵ هجری: محمد نجیب بکران، جهان نامه

آثار معاصر

شماری از کتب تاریخدانان معاصر که در مورد دیوار بزرگ گرگان نوشته‌اند؛

  • مارکوارت در شهرستان‌های ایران
  • رابینو در سفرنامه طبرستان و استراباد
  • رومن گیرشمن در ایران از آغاز اسلام تا ساسانیان
  • سعید نفیسی در تاریخ تمدن ایران ساسانی
  • مسیح ذبیحی در استراباد نامه
  • اسدالله معینی در جغرافیای تاریخی گرگان و دشت
  • امین گلی در تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمن‌ها
  • لسترنج در سرزمین‌های خلافت شرقی

پیشینه

قدمت این دیوار که از آجرهای گلی سرخ رنگ ساخته شده به دوره ساسانی باز می‌گردد. یک تیم باستان‌شناسی مرکب از محققان ایرانی و بریتانیایی موفق شده‌اند تاریخ احداث آنرا سده ۵ و یا ۶ میلادی تعیین کنند. پادشاهان ساسانی که با امپراتوری روم شرقی جنگ‌های مداومی داشتند از سوی شمال نیز با تهدید قوم هون (Hun) و دیگر اقوام شمالی رو به رو بودند. بنابراین دیوار می‌توانست محل رخنه این اقوام را به داخل ایران در فواصل کوهستان‌های قفقاز و خط ساحلی دریای مازندران ببندد .

پیروز، پادشاه ساسانی در سال های۴۵۹ تا۴۸۴میلادی زمانی که با هون‌های سفید نبرد می‌کرد مدتی را به طور متناوب در منطقه گرگان گذرانده‌است بنابراین احتمالا او یا پادشاه ساسانی دیگری (قبل یا بعد از او) برای محفاظت از دشت حاصل خیز گرگان در برابر هون‌ها، این دیوار را ساخته‌است.

تحقیقات روی یکی از دژها یا سربازخانه‌های این دیوار دفاعی نشان می‌دهد که حداقل تا یک قرن پس از ساخته شدن فعال بوده‌است و نشانه‌هایی از حضور سربازان در آن دیده می‌شود اما بعد از آن به عللی متروک شده‌است.

از جمله دلایل متروک شدن این تاسیسات دفاعی می‌تواند نیاز به حضور سربازان بیشتر در نبرد با امپراتوری بیزانس یا مقاومت در برابر حمله اعراب بوده باشد

اهمیت تاریخی

این دیوار از دیوار هادریان که توسط امپراتور هادریان در مرز انگلستان و اسکاتلند احداث شد طولانی‌تر و از بسیاری از بخش‌های دیوار چین، بیش از هزار سال کهن‌تر است. تصور می‌شود که این دیوار سومین دیوار بزرگ تاریخی (بعد از دیوار چین و دیوار سمیز آلمان) جهان و بزرگترین دیوار آجری دنیا باشد. این دیوار همچنین طولانی‌ترین اثر تاریخی ایران است که طی ۹۰ سال ساخته شده‌است.

بررسیهای باستان‌شناسی نشان می‌دهد که مهندسی ایران و امپراتوری ساسانی به خوبی با مهندسی امپراتوری روم رقابت داشته و یا حتی از آن پیشی گرفته‌است. بررسی‌های اخیر این دیوار، بینشی اروپایی مدار نسبت به تاریخ جهان را به چالش می‌گیرد.

سمیه درک زاده بازدید : 526 چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

ارنست هرتسفلد

ارنست امیل هرتسفلد (۲۳ ژوئیه ۱۸۷۹ - ۲۰ ژانویه ۱۹۴۸) باستان شناس و ایران‌شناس سرشناس آلمانی است که در سالهای ۱۹۲۳ تا ۱۹۲۵ بخشهایی از پاسارگاد و تخت جمشید را برای نخستین بار مورد کاوش قرار داد. وی از ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۴ در تهران اقامت داشت.

زندگی

ارنسْتْ امیل هِرتْسفِلْدْ در ۲۳ ژوئیه ۱۸۷۹ در هانوفر به دنیا آمد. ارنست امیل هرتسفلد پسر پزشک ارتش پروس یوزف هرتسفلد و مارگارته روزنتال، از نامی‌ترین باستان شناسان و متخصص امور شرق باستان و خط‌شناس و متخصص خطوط باستانی در آلمان بود. مارگارته روزنتال از پدر و مادری یهودی زاده شده بود. هرتسفلد پس از پایان دوره دبیرستانی در برلین نخست به تحصیل در رشته معماری در دانشگاه عالی برلین پرداخت که در سال ۱۹۰۳ به پایان رساند. پس از آن هرتسفلد جوان به فراگرفتن تاریخ آشوریان و تاریخ هنر در دانشگاههای مونیخ و برلین روی آورد. هرتسفلد در سال ۱۹۰۷ تز دکترای خویش را که در مورد پاسارگاد نوشته شده بود به استادان خویش ادوارد مایر Eduard Meyer و اشتفان ککوله Stephan Kekulé عرضه نمود و به اخذ درجه دکترا نایل گردید. موضوع تز دکترای وی در همان سال بصورت کتابی چاپ و منتشر گردید.

هرتسفلد ابتدا به عنوان استادیار جغرافیای تاریخی در همان دانشگاه به تدریس پرداخت و در کنار آن ضمن خدمت در موزه دولتی پروس، به مطالعه در جغرافیای تاریخی مشرق زمین به ویژه ایران و عراق پرداخت. وی از سال ۱۹۰۳ در خاور نزدیک و خاورمیانه و نیز در طول جنگ‌های اول و دوم جهانی به کاوش‌های باستان‌شناسی در ایران، بین‌النهرین و سوریه مشغول بود و با هیأت اعزامی به نینوا برای کشفیات باستان‌شناسی و تاریخی اعزام گردید. در جریان این ماموریت‌ها بود که شوق تحقیق در تاریخ مشرقِ قدیم در او افزایش یافت و شوقش به تاریخ اشکانیان و مطالعات اسلامی به حدی رسید که در تمام عمر از آن دست نکشید. وی هم‌چنین چندین سال در مورد تمدنِ‌های بابل، آشور، ساسانی و نیز صنایع، معماری و اسناد مربوط به صنعت دوره هخامنشی و دوره اسلامی به تحقیق و کاوش اشتغال داشت.

هرتسفلد در سال ۱۹۲۰ کرسی استادی جغرافیای تاریخی مشرق زمین در دانشگاه برلین را به دست آورد و به طور هم‌زمان به تدریس در رشته زبان‌شناسی شرق اشتغال یافت. وی مدت‌ها در ایران به مطالعه و تحقیق پرداخت و گزارشی جامع درباره تخت جمشید برای دولت ایران تهیه نمود. در جریان این کاوش‌ها آثار متعدد باستانی شامل ظروفِ حجاری، نقاشی و کتیبه‌های زیادی از زیر خاک بیرون آورده شد. در این میان هرچند تلاش‌های علمی هرتسفلد در شناسایی تمدن کهن مناطق مختلفِ شرق، مثال‌زدنی است، اما نباید از نظر دور داشت که این امر زمینه‌های انتقال اشیاء عتیقه بسیاری به موزه‌های غرب را فراهم آورد.

هرتسفلد عضور انجمن آسیایی لندن و ایرلند، عضو فرهنگستان عربی دمشق، عضو افتخاری مؤسسه باستان‌شناسی هند و فرهنگستان بریتانیا بود. از هرتسفلد آثار متعددی در زمینه تاریخ تمدن اسلامی و پژوهش‌هایی در مورد نقشه‌برداری از مناطق مختلف شرق به جای مانده که کتیبه‌های ایران قدیم، ایران در شرق قدیم، زرتشت و جهان از آن جمله‌اند. ارنست امیل هرتسفلد سرانجام بعد از ۶۹ سال زندگی در ۲۰ ژانویه ۱۹۴۸ در شهر بال سوئیس درگذشت.

فعالیت‌ها

ارنست هرتسفلد بهمراه شرقشناسان نامی آندوره آلمان فریدریش دلیچ Friedrich Delitzsch و والتر آندره Walter Andrae در حفاریهای باستانشناسی آشور فعالانه شرکت کرد. پس از آن هرتسفلد بمدت دوسال از ۱۹۰۵ سفری تحقیقاتی اکتشافی به کردستان، لرستان، شهر پارسه و پاسارگاد داشت. در لرستان هرتسفلد مطالعاتی در مورد قوم کاسی و حوزه پراکندگی آنها در ایران داشت. او همانند بسیاری دیگر معتقد بود که واژه کاسپین، صورت مکثر و جمع کاسی است. هرتسفلد می‌نویسد اگر بنا باشد اسمی به سکنه ایران پیش از ورود آریایی‌ها داده شود هیچ کلمه‌ای شایسته تر از واژه کاسپین نیست. ریشه این کلمه را می‌توانیم در نام بسیاری از نقاط ایران مانند کاشان، کوشک و غیره بیابیم و روشن تر از همه دریای کاسپین است. هرتسفلد رد گسترش ریشه این نام و پراکندگی مردمانش را تا نورستان (آنزمان کافرستان خوانده میشد) افغانستان و هند پیگیری و دنبال کرده بود.

پس از اخذ درجه دکترا بمدت دو سال از ۱۹۰۷ بهمراه فریدریش ساره Friedrich Sarre که در سال ۱۹۰۵ با او آشنا شده بود، سفری به سرزمین میان‌رودان داشت. آن زمان فریدریش ساره رئیس بخش تازه تاسیس اسلامی در موزه کایزر فریدریش آلمان بود. ایندو می‌خواستند که تحقیقات وسیع صحرائی در مورد بابل و آشور انجام دهند. برای این منظور آنها از شهر سامره پایتخت عباسیان آغاز نمودند و به خاکبرداری و کاوش در این منطقه پرداختند. نتیجه کار ایشان کشفیاتی بود که بیشتر آن به موزه کایزر فریدریش اهدا گردید. پس از بازگشت از این سفر در سال ۱۹۰۹ هرتسفلد موفق به اخذ درجه پروفسوری از دانشگاه برلین در رشته جغرافیای تاریخی گردید و در همان دانشگاه بعنوان استاد آزاد مشغول تدریس شد. شهرت بین‌المللی هرتسفلد با کاوش دوباره در سامره میان سالهای ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۳ آغاز گردید که با کشف گنج‌نبشت هخامنشیان در شهر پارسه از ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۴ به نقطه عطف خویش رسید. در حفاریهای تخت جمشید هرتسفلد را باستان شناس جوان فریدریش (فریتز) کرفتر Friedrich (Fritz) Krefter همراهی می‌کرد. اگر نخواهیم بگوییم نخستین اما هرتسفلد جزو نخستین گروه از باستانشناسان و شرقشناسان باختر بود که اعتقاد داشتند تمامی آنچه که از یونانیها در مورد ایرانیان بما رسیده درست نیست. این تعاریف با برخورداری ازغرض ورزیهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی هستند که برخاسته از نگرشی است که مختص یونانیها در مورد بازگویی وقایع، حوادث و مسائل مختلف بود. سی هزار لوحه خشتی بازمانده تنها چیزهایی بودند که بر اثر سوخته شدن تخت جمشید بدست اسکندر که در متون پارسی ازو بنام گجستک یاد می‌گردد، وضعیتی بهتر پیدا کردند و از حالت خشت خام به صورت خشت پخته درآمدند و تا زمان حال دوام آوردند. هرتسفلد پیوسته از این الواح خشتی بنام حافظه تاریخی ایرانیان نام می‌برد.

هرتسفلد که با کشف این سی هزار لوحه برای دادن گزارش از ایران خارج شده بود کارها را بدست دستیار جوان خود کرفتر گذارد. این سفر برای این بود تا او بتواند هزینه‌های بعدی را نیز مهیا کند زیرا با وضعیت اقتصادی که آنزمان در جهان پیش آمده بود بیم آن می‌رفت که حفاریها و کاوشها براثر نبود پشتوانه مالی متوقف گردند. بهنگامیکه هرتسفلد در تخت جمشید بود، کرفتر که همانند هرتسفلد در کنار دیگر رشته‌ها در رشته معماری هم تحصیل کرده بود، جائی را پیدا کرد که بنا به آشنائی دقیقی که از فن معماری علمی و منطقی داشت مایل به حفاری در آن بود زیرا حدس می‌زد که بتوان در آنجا چیز ارزشمندی یافت اما هرتسفلد هربار مانع می‌شد و می‌گفت آنجا احتمالا باید محل منبعی برای ذخیره آب یا چیزی شبیه آن بوده باشد. با توجه به کمبود وقت و پشتوانه مالی، بایستی ابتدا بدنبال چیزهای مهمتر رفت. با رفتن هرتسفلد از ایران، کرفتر این موقعیت را پیدا کرد که به حفاری در محلی که همیشه می‌خواست در آنجا تحقیق کند، بپردازد. پس از گذشت زمان اندکی در ژرفای یک و نیم متری سطح زمین کرفتر موفق به یافتن لوح زرینی گردید که زیر پایه نخستین بنای تخت جمشید قرار داده بودند. او نخستین کسی بود که این لوح زرین را ساخته شده از ۵ کیلو طلای ناب را که پیامی از داریوش برای نسلهای بعد بهمراه داشت، پس از گذشت دو هزار و چهارصد سال دوباره در دست می‌گرفت. نفر پیش از او که این لوح زرین را در دست داشته و در آن محل کار گذاشته بود به احتمال زیاد خود شخص داریوش بزرگ بوده‌است. نوشته روی لوح با این جمله آغاز شده بود: این داریوش است که سخن می‌گوید..... در این لوح داریوش به نسب خویش و بزرگی سرزمینهای زیر فرمانش اشاره کرده و اینکه بنای تخت جمشید را او آغاز نموده‌است زیرا می‌خواست که پایتختی داشته باشد که متناسب با بزرگی کشورش باشد. توسط این مهر زرین ایران تنها و نخستین مملکتی در جهان است که سند مالکیت دارد. از دید سیاسی و حقوقی این سندی معتبر است. تنها راه گذشتن از سد این سند نیز تجزیه و نابود کردن این مملکت می‌باشد بطوریکه مالکی دیگر وجود خارجی نداشته باشد. این خود یکی از علل آنچه در دویست و پنجاه سال گذشته بر ما رفته‌است می‌تواند باشد.

در آخرین بخشهای کاوش، آلمانیها دو نفر دیگر را برای همکاری بیشتر به تیم هرتسفلد – کرفتر روان کردند. یکی از ایشان دارای تمایلات نازیسم بود و دیگری یهودی. معهذا این دو نیز بخوبی با همکاری با یکدیگر و با تیم هرتسفلد – کرفتر پرداختند. هرتسفلد که حکومت رضاشاه اجازه فعالیتهای باستانشناسی دیگر به او نداده بود و اجازه اقامت او را در ایران تمدید نکرده بود در سال ۱۹۳۵ ابتدا به لندن رفت زیرا خطر آن بود که در آلمان از سوی رژیم این کشور تحت تعقیب قرار گیرد. پدربزرگ و مادربزرگ مادری وی یهودی بودند. درجات علمی وی را در این کشور باطل اعلام کرده بودند. از لندن او به آمریکا رفت و در آنجا اقامت گزید و در مقام استاد شرقشناسی دانشگاه پرینستون به کار پرداخت اما هیچوقت راضی از حال خود نبود. سرانجام نیز هرتسفلد که بیشتر اهل کارهای میدانی و عملی بود تا کارهای دفتری در سفری که به قاهره داشت، به بیماری مالاریا مبتلا گشت و برای ادامه مداوا مجبور به ترک مصر گردید. او به سویس رفت و اندکی پس از آن در شهر بال سویس چشم از دنیا فرو بست. از او تنها مقبره‌ای گمنام باقی مانده‌است.

تالیفات

هرتسفلد که سفرهایی به افغانستان، ترکیه، عراق، سوریه و مصر داشت هم چنین تحقیقاتی در مورد پارتها (اشکانیان)، ساسانیان و همچنین هنر و معماری اسلامی و تمدنهای باستانی میان رودان انجام داد و رسالات و مقالات معتبری به نگارش در آورد. فهرستی از برخی آثار وی در پایان این نوشته آورده شده‌است.

  • سامره، نقشه برداری و تحقیق در مورد باستان‌شناسی اسلامی. برلین ۱۹۰۷.
  • سفر از میان لرستان. ۱۹۰۷
  • بهمراه فریدریش ساره، سفری باستانشناختی به ناحیه دجله و فرات، ۴ جلد، برلین ۱۹۱۱ تا ۱۹۲۰
  • بهمراه فریدریش ساره، سنگ نبشته‌های ایران. برلین ۱۹۲۰
  • در کنار دروازه آسیا، سنگ نگاره‌ها و سنگ نبشته‌های دوران پهلوانی ایران. بهمراه ۴۴ عکس، ۶۵ نگاره برداری. برلین ۱۹۲۰
  • تزئینات دیواری بناهای سامره. برلین ۱۹۳۲
  • بناها و سنگ نبشته‌های دوران نخستین دودمان ساسانی. برلین ۱۹۲۴
  • نقاشیهای سامره. برلین ۱۹۲۷
  • کوزه گری و سفال سازی پیش تاریخی سامره. برلین ۱۹۳۰
  • مریاملیک و کوریکوس دو محوطه باستانی مسیحی در آسیای کوچک. منچستر ۱۹۳۰
  • بناهای یادبود ایرانی. ۴ جلد. برلین ۱۹۳۲
  • تاریخ باستانشناسی ایران. لندن ۱۹۳۵
  • سنگ نبشته‌های کهن ایرانی. برلین ۱۹۳۸
  • ایران، شرق باستان. مطالعات باستانشناختی دانشگاه آکسفورد. لندن/نیویورک ۱۹۴۱
  • زرتشت و جهان او. دو جلد. نیویورک ۱۹۴۷
  • تاریخچه شهر سامره. هامبورگ ۱۹۴۸
  • شاهنشاهی پارسیها. ویسبادن ۱۹۶۸
سمیه درک زاده بازدید : 433 سه شنبه 19 اردیبهشت 1391 نظرات (1)
تاريخچه صنعت سوزن دوزی:
زمان رواج آن بعنوان يك هنر اصيل بطور كلي مشخص نيست ؛اما از آنجائيكه سوزن دوزي با طبيعت رابطه اي تنگاتنگ دارد پس مي توان آن را درنهاد وسرشت آنها يافت . هرچند ممكن است دربرهه اي از زمان به علت عدم وجود امكانات ونداشتن توانائي لازم براي بروز دادن نتوان نمونه ای از آن راديد؛ اما اين دليل عدم انكار اين هنر درآن زمان نمي تواندباشد.
سوزن دوزي هنري است برگرفته از ذوق وقريحه فرد هنرمند ؛همانگونه كه بسياري از شاهكارها از فكر كردن ، انديشيدن ، ميل به كمال رسيدن و...سرچشمه گرفته ؛ از همان ابتدا دروجود آدمي يافت میشود و ازسرشت ناخود آگاه فرد الهام مي گيرد، سوزن دوزي را نيز بايد چيزي هماننداينها دانست. اگردرباره سوزن دوزي قدري تامل كنيم آنرا همان فكروتجلی ذهن زن بلوچ ميابيم كه با بهره گيري از روحيه بي غل وغش خود كه مي توان آن را به دور از همه ناخالصي هاي جامعه دانست ،به خوبي وبه زيبايي آن جاذبه ها وآن سنبلها را كه به ذهنش خطور کرده و آنها رادردل طبيعت به خوبي حس مي كند به عنوان هنر خود به اطرافيان مینماياند. سوزن دوزي؛ اين هنر پررازورمز رانمي توان به زمان خاصي اختصاص داد .اما اگر بخواهيم زمان به فعليت رسيدن آن را بررسي كنيم شايد درحدود 100 يا 200 سال پيش از ظهور اسلام و آمدن اسلام به ايران باشد كه قومي به نام اسلاوها به ناحيه اي ازبلوچستان آمده ودرآنجا سكني گزيدند.
اين گروه از اسلاوها از طريق جاده ابريشم به اين منطقه آمده بودند ( اين منطقه درحال حاضر جزو خاك پاكستان بوده ودرمرزافغانستان وپاكستان قراردارد ) ناحیه فوق را بدلیل آنکه قوم اخیرمسیحی بوده وآئین اسلام راقبول نداشتند كافرستان مي گفتند.آنان پرورش كرم ابريشم ونحوه بدست آوردن نخ از پيله هاي ابريشم و استفاده از آنرا درپارچه بافي و سوزن دوزي به زنان بلوچ آموختند.
قبل ازرواج پارچه خارجي، منطقه ازاین نظر خود كفا بود. زنان بلوچ با ظرافت كاريهاي خاص خود هنر سوزن دوزي را رواج مي دادند ..دركنار زنان مردان نيز به نوبه خود دراين امر ياري مي رساندند. كارهاي سخت وخشن اين هنر را مردان وكارهاي ظريف را زنان بر عهده داشتند. پنبه رستن از زنان وبافتن از مردان ، اجراي نقشه ها برروي پارچه از زنان وفروش برعهده مردان بود . سوزن دوزي آنچنان با زندگي زنان بلوچ آميخته كه درهرجــــاي دنيـــا سوزن دوزي را با زن بلوچ وزن بلوچ را با سـوزن دوزي مي شناسند.
سوزن دوزي، اين هنر پرمباهات بلوچ بعلت زيبايي وشهرتي كه پيدا كرده است خوشبختانه فقط منحصرربه اين منطقه نبوده بلكه آوازه آن به فرسنگها فراتر از اينجانيز رسيده وخودرا به شکلهای متفاوتي نشان داده است؛ بگونه اي كه حتي افرادي كه باآن بیگانه اند اما از همان ظاهر زيبا و جذاب آن نهايت استفاده را خواهند برد.

مختصري بر سوزندوزي بلوچ:
سوزن دوزي (سوچن دوزي) يا بلوچ دوزي در ميان اقوام بلوچ هنري اصيل و ريشه دار است كه با طبيعت لطيف و صميمي زن بلوچ آميخته شده است كه تلفيقي است از رنگهاي خالص و طبيعي و نقش آرام طبيعت كه ميتوان آن را در ميان زنان و دختران بلوچ به عنوان هنري ظريف و پر سابقه ديد كه براي تامين ما يحتاج زندگي ودرواقع سروسامان دادن وضع اقتصادي خانواده هاي كم درآمد نقش به سزايي مي توان داشته باشد.
سوزن دوزي هنری است بسيار سخت و در عين حال جالب و ظريف كه در كنار مزايا و برجستگي هاي زيادي كه مي توان براي آن برشمرد معايبي را نيز ذكر كرد:
بعلت ظرافت خاصي كه دارد با عث ضعيف شدن چشم ،سردرد ،كمر درد وغيره مي شود كه هنرمند مي تواند باتنظيم وقت وپرداختن به آن درساعاتي مشخص ازبسياري مشكلات جلوگيري كند كه متاسفانه بعلت وضعيت بد اقتصادي تمام وقت خود را صرف سوزن دوزي کرده كه اين كار موجب اثرات زيان باري مي شو د . سوزن دوزي جزآن دسته ازهنرهاي معدودي است كه با همان ابزار اوليه واصيل وتوسط دست وسوزن صورت مي گيرد وبه همين علت از بسياري از هزينه هاكه براثر گرايش به صنايع وتكنولوژي ايجاد مي شود جلوگيري مي كند و چون تكنولوژي مدرن نياز به هزينه ها ي بالا وهمچنين افراد متخصص داشته نمي تواند جوابگوي تمام نيروي بيكار باشد سوزن دوزي دررفع اين معضل مي تواند بسيار موثر واقع شود.
پس اين هنر نه تنهارقيب ومانعي برسر راه استفاده صحيح ومناسب از تكنولوژي نيست بلكه به عنوان عامل مكمل دراقتصاد كشورهاي توسعه نيافته محسوب مي شود.
تمام کسانی كه دراين هنر ايفا نقش مي كنند زنان هستند، زنان بخوبي ارزش آن را درك كرده واز همان سنين پايين ( 4 و7سالگي ) با اين حرفه آشنا مي شوند . وبه وضوح سهم آن را درزندگي خود مي يابند وبه درستي مي بينند كه چگونه با زندگي آنها عجين شده است.
نمونه بارزوشاخص آن چيزي را كه زن بلوچ به عنوان هنر خود معرفي مي كند مي توان درلباس زيبا، با وقار وبلند بلوچ كه با نهايت صبرو ظـرافت سوزن دوزي شده است ديد ؛قسمتهای اصلی آن به نامهاي پيش سينه ، جيب و سرآستين معروف است بطوريكه از گذشته تاکنون تغییرچندانی درآن بوجودنیامده است ؛بيشتر هنرمندان اين هنر را مي توان درمناطق ايرانشهر وبيشتر درنواحي چانف ، اسپكه ، فنوج ،مورميج ، شهريانج ، گوانگ ، مته سنگ ، نگوچ ،پيپ ،هريدوك ، كويچ ، بزمان؛ درسراوان درناحيه سيب وسوران؛ درخاش درنواحي ايرندگان ومارندگان ودربسياري از مناطق ديگر بلوچستان بخصوص مناطق روستا نشين ديد..
 
 
 
 
 
 
سمیه درک زاده بازدید : 534 دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

گاندو یا تمساح پوزه‌کوتاه (نام علمی: Crocodylus palustris) نوعی کروکودیل بومی شبه‌قاره هند و مناطق اطراف است که در کشورهای هند، بنگلادش، پاکستان، ایران، سریلانکا و برمه زندگی می کند. گاندو تنها کروکودیل بومی پاکستان و ایران و بزرگ‌ترین خزنده این دو کشور، و همچنین پرشمارترین کروکودیل در کشور هندوستان است.

تغذیه

گاندو گوشتخوار است و رژیم غذایی متنوعی شامل انواع ماهی‌ها، خزندگان و پستانداران دارد. در واقع بیشتر مهره‌دارانی که به آب‌های محل زندگی گاندو نزدیک می‌شوند ممکن است به درون آب رفته و خوراک این تمساح شوند. حتی گاهی آهوی سامبار ۲۲۵ کیلویی و گاومیش اهلی ۴۵۰ کیلویی را شکار کرده‌است. آن‌ها حتی توانایی نبرد با ببر بر سر شکار را دارند و پیروزی هر یک از دو گونه دیده شده‌است. گاه نیز گاندوها طعمهٔ ببر شده‌اند. اما عادت آدمخواری در این کروکودیل منحصر یک مورد شکار یک کودک ۶ ساله در ایران می‌شود. به‌ندرت حمله‌های خفیفی نیز در حد گاز گرفتن دست و پا مشاهده شده که با توجه به تعداد بسیار کم احتمال می‌رود نوعی اشتباه در تشخیص شکار باشد. در کل وجود گاندو در برکه‌ها و استخرها تهدیدی برای مردم محلی نمی‌باشد به طوری که حتی بچه‌ها در این برکه‌ها شنا کرده و زنان با آسودگی خاطر در کنار برکه‌ها به شستن ظرف و لباس می‌پردازند.

با توجه به تحرک پائین و خونسرد بودن مصرف غذای آن به‌طور متوسط روزانه ۵/۱ تا ۲ کیلوگرم گوشت است.

گاندو در ایران

به گاندو در ایران، تمساح ایرانی نیز گفته می‌شود. زیستگاه اصلی این تمساح ۳۸۰ هزار هکتار مساحت دارد که بخشی از آن در چابهار و بخش دیگر آن در شهرستان ایرانشهر قرار دارد. این مناطق با نام منطقهٔ حفاظت شدهٔ گاندو تحت حفاظت سازمان محیط زیست ایران قرار دارند. بیشتر این تمساح‌ها در برکه‌های میان راسک و باهوکلات و باتلاق‌های دلگان و کلانی (در جنوب استان سیستان و بلوچستان) متمرکز هستند. تعداد این گونه در ایران حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ رأس برآورد می‌شود.

مشخصات

گاندوها در حال آفتاب گرفتن در هند
گاندو در پارک ملی چیتوان، نپال

این تمساح دارای پوزه‌ای پهن است که فک بالایی ۱۹ دندان و فک پایینی ۱۵ دندان دارد. در قسمت پشت سر و در ناحیه گردن دو جفت صفحه شاخی بزرگ دیده می‌شود. دارای پاهای کوتاه بوده و پنج انگشت منتهی به ناخن‌های بلند در پاهای جلوئی و چهار انگشت منتهی به ناخنهای کوتاه تر در پاهای عقبی دیده می‌شود. رنگ عمومی بدنش زیتونی تا قهوه‌ای بوده و شکمی بدون فلس و به رنگ سفید متمایل به زرد دارد.

میانگین اندازهٔ این کروکودیل در نرها ۳ متر و ماده‌ها ۲٫۴۵ متر است. البته نرهای مسن ممکن است بسیار بزرگتر شده و به ۴ تا ۵٫۵ متر طول و ۵۵۰ کیلوگرم وزن برسند. البته گاندوهای ایران به‌ندرت به ۳ متر می‌رسند و بزرگترین گاندو مشاهده شده ۳٫۶ متر طول داشته‌است. دم این حیوان که نیمی از طول بدن آن را تشکیل می‌دهد، آن‌قدر قدرتمند است که می‌تواند استخوان بدن پستاندار بزرگ جثه‌ای را با ضربه‌ای قوی خرد کند و آرواره‌های وی آن‌چنان محکم است که می‌تواند بزرگترین استخوان‌ها را به‌راحتی خرد کند. از ویژگی‌های دیگر گاندو اسید معدهٔ بسیار قوی است که این جانور را قادر به هضم اشیاء سخت و سفت می‌کند و همچنین وجود پرده‌ای بنام ‪Veium Pahatinum‬ در بدن این تمساح که راه ورود آب به معده را حتی در زمانی که دهان حیوان باز است، می‌بندد.

جفت‌گیری و تخم‌گذاری

فصل جفت‌گیری گاندو در اسفندماه و تخم‌گذاری آن در ماه خرداد است. گاندو با کندن گودال عمیقی در مکانی که از رطوبت کافی برخوردار باشد، حدود ۲۰ تا ۳۵ تخم می‌گذارد. ۶۰٪ تخم‌ها پس از ۶۵ روز تبدیل به نوزاد می‌شوند. توله‌ها با طولی برابر ۲۰ تا ۲۵ سانتیمتر به دنیا می‌آیند. تغذیهٔ نوزادان از حشرات و لارو آنها، دوزیستان و لارو آنها و بچه‌ماهی‌ها است، تنها ۵ تا ۱۰٪ نوزادان به سن بلوغ در ۵ تا ۱۰ سالگی می‌رسند و بقیه خوراک پرندگان شکاری و ماهی‌خوار، روباه، شغال، سگ، و بزمجه می‌شوند

سمیه درک زاده بازدید : 336 شنبه 02 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

همایش بین المللی باستانشناسی جنوب آسیا در زاهدان آغاز شد

زاهدان _ چهارمین همایش بین المللی باستانشناسی جنوب آسیا با حضور استادان و كارشناسان دانشگاههای برخی كشورهای جهان روز یكشنبه طی مراسمی در محل دانشگاه سیستان و بلوچستان در زاهدان آغاز بكار كرد.

1391/02/02 - 07:45

دبیر علمی و اجرایی همایش در این مراسم گفت: این همایش در پی توافقنامه همكاری باستانشناسی بین دانشگاه سیستان و بلوچستان و انجمن علوم باستانشناسی جنوب آسیا مستقر در هند برگزار شده است.

'مهدی مرتضوی' افزود: 50 نفر از پژوهشگران و استادان دانشگاههای برخی كشورهای جهان در این همایش حضور دارند.

وی گفت: 412 شركت كننده از 15 كشور برای حضور در چهارمین همایش بین المللی باستانشناسی جنوب آسیا اعلام آمادگی كردند كه 365 مقاله از آنان به دبیرخانه همایش ارسال شد.

او افزود: 262 مقاله از مجموع مقالات ارسال شده به دبیرخانه همایش به چاپ رسید و 70مقاله برای سخنرانی در همایش از سوی هیات داوران انتخاب شد.

وی گفت: همكاری بین دانشگاه سیستان و بلوچستان و انجمن باستانشناسی جنوب آسیا از دو سال قبل با پذیرش حمایت این انجمن از مجله باستانشناسی این دانشگاه شكل گرفت كه زمینه ساز برگزاری چهارمین همایش باستانشناسی در زاهدان شد.

او بیان كرد: با حمایت انجمن باستانشناسی جنوب آسیا از 'مجله باستانشناسی دانشگاه سیستان و بلوچستان' چاپ نخستین شماره این مجله توانست رتبه قابل قبولی را در بین سایر مجلات علمی پژوهشی بدست آورد.

وی اظهار داشت: انجمن باستانشناسی جنوب آسیا همچنین پیشنهاد برگزاری چهارمین همایش بین المللی باستانشناسی در دانشگاه سیستان و بلوچستان را مطرح كرد كه مورد موافقت مسوولان دانشگاه قرار گرفت و اكنون شاهد برگزاری این همایش هستیم.

او ادامه داد: چهارمین همایش بین المللی باستانشناسی جنوب آسیا به مدت دو روز در دانشگاه سیستان و بلوچستان با ارایه مقالات برگزیده و بحت و تبادل نظر كارشناسان در این زمینه برگزار می شود.

وی افزود: نمایش نخستین تئاتر باستانشناسی ایران و همچنین بازدید از آثار باستانی منطقه سیستان از برنامه های جنبی همایش است.

 

تعداد صفحات : 4

درباره ما
Profile Pic
××××××× گرگهاخوب بدانندکه دراین ایل غریب گرپدرمردتفنگ پدری هست هنوز× گرچه مردان قبیله همگی کشته شدند توی گهواره پسری هست هنوز× آب اگرنیست نترسید که درقافله مان دل دریایی وچشمان تری هست هنوز
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
  • انجمن ریاضی مرکزآموزشی علامه حلی بم
  • خبرگزاری ایران وجهان(نیوز110)
  • همایش های باستان شناسی
  • دیکشنری آنلاین انگلیسی وفارسی
  • سازمان هواپیمایی کشوری
  • دانش نامه معماری شهرستان ایرانشر
  • نام خودرابه خط میخی هخامنشی ببیند
  • شارژ همراه اول
  • هفت اقلیم
  • قطب اقلیم89
  • دهکده کوچک جغرافیاومحیط زیست
  • وبلاگ آتلانتیس(ساجده آذر)
  • فروشگاه اینترنتی ایران آرنا
  • مسافر
  • انجمن علمی باستان شناسی دانشگاه کاشان
  • وبلاگ طنزباستان شناسی
  • تاریخ واخبارباستان شناسی
  • آتر
  • ایران زمین-وب سایتی برای همه ایرانیان
  • نمای ایران-پورتال جامع گردشگری ونقشه راههای ایران
  • سایت جامع گردشگری ایران
  • سفردرطبیعت ایران
  • سازمان مناطق گردشگری
  • مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد
  • سفروگردشگری-آژانس تورهای مسافرتی
  • تاریخ وگردشگری درچشم اندازی جامع
  • رهیافت های باستان شناسی ایران وجهان
  • اولین پایگاه اطلاع رسانی دانشجویان ودانش آموختگان ترکمن ایران
  • اولین جام انیمیشن جهان درشهرسوخته
  • گردشگری
  • خبرگزاری میراث فرهنگی
  • جام مارلیک.تپه مارلیک
  • حاج آقاسیدمرتضی.خبرنگار
  • همراه اول....خداست
  • باستان شناسی وتاریخ وهنر(سیروان)
  • وبلاگ رسمی ادبستان دانش
  • شوش
  • کردستان شناسی
  • پژوهش های ایرانی
  • مرکز پژوهشی میراث مکتوب
  • مرکزمطالعات باستان شناسی زیرآب ایران
  • مرکزاسنادومدارک سازمان میراث فرهنگی
  • خبرگزاری دانشجویان(ایسنا)
  • موسسه باستان شناسی دانشگاه تهران
  • موزه ملی ایران
  • اداره کل میراث فرهنگی وگردشگری زاهدان
  • دانشگاه سیستان وبلوچستان
  • موسسه باستان شناسی پلدختر
  • علوم باستان شناسی(دکترمهدی مرتضوی)
  • وبسایت رسمی مشاوره وروانشناسی
  • قیمت روز خودروی شما
  • دانلود سریال جدید
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • منوی اصلی

     

     

    آمار سایت
  • کل مطالب : 137
  • کل نظرات : 47
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 74
  • آی پی امروز : 38
  • آی پی دیروز : 34
  • بازدید امروز : 62
  • باردید دیروز : 43
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 333
  • بازدید ماه : 1,788
  • بازدید سال : 9,335
  • بازدید کلی : 182,747
  • کدهای اختصاصی

    دریافت کد سیستم خبر خوان

    کد متحرک کردن عنوان وب

    .

    کد جمله های دکتر شریعتی

    کد جمله های دکتر شریعتی


    Pichak go Up
    نقوش سفالینه های ایران باستان بازدید : 2989
    ریتون های هخامنشی بازدید : 1699
    نقاشی دیواری بازدید : 1669
    چاتال هویوک نمونه شهرسازی درآناتولی(ترکیه) بازدید : 1553
    جام مارلیک(گیلان) بازدید : 1151
    قدیمیترین فرش دست بافت جهان... بازدید : 1093
    هنراسلامی دراسپانیا(اندلس) بازدید : 1001
    دانش حکاکی (مهرهای استوانه ای) بازدید : 863
    کعبه زردتشت درنقش رستم درنزدیکی تخت جمشید بازدید : 833
    باستان شناسی درافغانستان بازدید : 811